شب عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر، برگزار شد.
شب « عبدالرحیم جعفری» صد و شصت و پنجمین شب از شبهای مجله بخارا بود که با همکاری بنیاد فرهنگی هنری ملت، مرکز دایرهالعمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینه پژوهشی ایرج افشار و انتشارات فرهنگ معاصر غروب یکشنبه 22 تیر 1393 برگزار شد.
علی دهباشی این نکوداشت را با شرح مختصری از زندگی عبدالرحیم جعفری آغاز کرد:
« شصت و پنج سال از آبان سال 1328 که مؤسسه امیرکبیر در یک بالاخانۀ 16 متری در خیابان ناصرخسرو تأسیس شد میگذرد.
عبدالرحیم جعفری در دوازدهم آبان ماه سال 1298 شمسي در آخر بازار عباسآباد يكي از محلات فقيرنشين جنوب تهران متولد شد. پس از ترک پدر آن هم چند ماه قبل از تولد او، مادرش برای تأمین زندگی خود و تنها فرزندش به كار نخريسي براي جوراببافها روی آورد.
عبدالرحیم تا كلاس چهارم ابتدايي در مكتبخانه و دبستانهاي علامه و ثريا در تهران درس خواند و چون مادرش قادر به تأمين مخارج خانواده نبود در حالي كه بيشتر از دوازده سال نداشت او را به چاپخانة علمي كه در آن سالها به طريقة چاپ سنگي كار ميكرد سپرد و او نیز پس از چند سال کار متمادی، در 1320 و با ورود متفقین به ایران به خدمت سربازی رفت و پس از گذراندن این دوران به کار در چاپخانه برگشت و تا 1328 به کار در کتابفروشی علمی مشغول بود و سپس از این کار استعفا داد و با پسانداز سالهاي كارگري و كارمندي مؤسسة اميركبير را در يك اتاق 4*4 در قسمت فوقاني يكي از ساختمانهاي خيابان ناصرخسرو تأسيس نمود.
به این ترتیب، عبدالرحیم جعفری ، بنیانگذار مؤسسه انتشارات امیرکبیر، با همت ستودنی و بینظیر خود موفق شد « صنعت نشر» را در سرزمین ما معنا و مفهوم بدهد. در طی چندین دهه دست به انتشار صدها کتاب مهم در عرصههای گوناگون زد که مجموعۀ این کتابها در ارتقاء سطح فلسفی و فرهنگی، هنری و ادبی و علمی جامعۀ ما مؤثر بود. بدون شک این همه ممکن نمیشد مگر با همت والای انسانی به نام عبدالرحیم جعفری.
امشب خوشحالیم که آقای جعفری در دهۀ نهم زندگی همچنان سرشار از شور و شوق و امید در میان ما هستند.
آقای جعفری در طول چندین دهه زندگی فرهنگی خود با مهمترین و مؤثرترین نویسندگان، شاعران و مترجمان و پژوهشگران و استادان دانشگاه کار کرده است، وآثار آنها را در مجموعههای انتشارات امیرکبیر منتشر نمود. خوشبختانه بسیاری از آنها هستند و همین امشب برای قدردانی از آقای جعفری در این مجلس حضور دارند.بسیاری هنگامی که با آقای جعفری و مؤسسه امیرکبیر آغاز به کار کردند جوان بودند و اکنون زنان و مردانی نامآور در عرصۀ فرهنگ ایران هستند.
اما بسیاری دیگر از نویسندگان و پژوهشگران و شاعران و مترجمانی که با مؤسسۀ امیرکبیر همکاری داشتند و آثارشان در این مؤسسه منتشر شد اکنون در بین ما نیستند و جای آنها در این مجلس بسیار خالی است و اگر بودند حتماٌ در این مجلس شرکت میکردند.»
سپس دهباشی با ذکر نام آنها یادشان را در خاطر حاضران زنده کرد:
« بدیعالزمان فروزانفر،محمد معین، ابراهیم پورداود، سعید نفیسی، محمدتقی بهار، علی دشتی، پرویز ناتل خانلری، ذبیحالله صفا، مجتبی مینوی، رشید یاسمی، یحیی مهدوی، عبدالحسین زرین کوب، عباس زریاب خویی، احسان نراقی، سید محمد علی جمالزاده، بزرگ علوی، احمد آرام، ابراهیم یونسی، اسماعیل رائین، محمد جعفر محجوب، شجاعالدین شفا، مرتضی کیوان، وحید مازندرانی، علی اکبر مهتدی، کاظم انصاری، ایرج افشار، محمد عباسی، مشفق همدانی، فریدون آدمیت، سید ابوالقاسم انجوی شیرازی، محمود تفضلی، محمدابراهیم باستانی پاریزی، محمود هومن، اسدالله مبشری، حسین مکی، امیرحسین آریان پور، سادات ناصری، ذبیح الله منصوری، حسن قائمیان، مسعود رجب نیاف عباس آریان پور کاشانی، کریم کشاورز، منیر جزنی، فروغ فرخزاد، غلامحسین ساعدی، حسن شهباز، محمد خزایلی، احمد گلچین معانی، احمد شاملو، نادر نادرپور،رهی معیری، حمید مصدق، رضا آذرخشی، حسن هنرمندی، محمد ابراهیم ریاحی، حسینقلی مستعان، پرویز نقیبی، رحمت الهی، علی اکبر بامداد، سید صادق گوهرین، مصطفی مقربی، فریدون کار، شاهرخ مسکوب، بهمن محصص، سیمین دانشور، خسرو همایون پور، اسماعیل فصیح، بهمن فرزانه، مهدی سحابی، سیاوس کسرایی، نصرت رحمانی، سعید سلطانپور، احمد محمود، پیروز ملکی، نادر ابراهیمی، سیروس طاهباز»
فیلم مستندی که مهرداد شیخان با عنوان « در جستوجوی صبح» ساخته بود بخش اصلی« عبدالرحیم جعفری» را تشکیل میداد. پیش از نمایش این فیلم علی دهباشی درباره این فیلمساز چنین گفت:
« مهرداد شیخان در سال ۱۳۶۶ وارد دانشگاه هنر شد و از رشته های طراحی گرافیک و فیلمسازی فارغ التحصیل گردید .
شیخان از سال ۱۳۶۷ در فیلمسازی، طراحی گرافیک و تصویر سازی مطبوعات فعالیت داشته . در زمینه فیلم سازی مستند، پیش از این “ سیاه سبز سفید “ با موضوع نصرت کریمی را در “ استودیو فیلم تاریکخانه ما “ تهیه و تولید نموده است و در حال حاضر تهیه و تولید فیلم مستندی درباره زنده یاد محمود جوادی پور، نقاش و از نخستین اساتید دانشکده هنرهای زیبا را در دست دارد .
تهیه و تولید فیلم مستند “در جستجوی صبح “ از تیر ماه سال ۱۳۹۰ آغاز شد و پس از ده ها ساعت فیلم برداری وارد مراحل تدوین، آهنگ سازی، صدا گذاری و مراحل فنی شد تا در تیر ماه ۱۳۹۳ آماده نمایش گردد .
پس از آن نوبت به مهرداد شیخان رسید تا پیش از نمایش فیلم توضیحی کوتاه از چگونگی ساخت این فیلم بدهد:
« با تشکر از بنیاد فرهنگی هنری ملت، دایره العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار و به ویژه مجله بخارا و آقای دهباشی که این جلسه را بر پا کردند
به سهم خودم خیر مقدم عرض می کنم خدمت همه مهمان های گرامی و جمع نویسندگان ، مترجمین ، شعرا و بزرگان کتاب و نشر ایران که وقت گرانبهاشون رو گذاشتن و دراین جلسه حاضر شدن . گروه سازنده فیلم مستند « در جستجوی صبح » امشب افتخار این رو دارد که نخستین نمایش عمومی این فیلم – با وجود اندکی تصحیحات فنی – را به شما بزرگواران تقدیم کنیم .
زمان بندی
زمانی که تصمیم به ساخت فیلم مستند « در جستجوی صبح » گرفته شد، تصور کردم با موضوع آشنایی دارم و ظاهرا موضوع ِ آشنایی هم بود . پرداختن به یک انتشاراتی خوش نام و با سابقه : «موسسه انتشارات امیر کبیر» . می ماند آشنایی بیشتر با آقای عبدالرحیم جعفری که جسته و گریخته از ایشان شنیده بودم . پس از ایده یابی های اولیه ، جمع آوری تحقیق برای طرح شروع شد و هر چه جلوتر رفتیم دامنه ی پژوهش گسترده تر و پیچیده تر شد . چنانچه وقتی تحقیق و پیش تولید به نهایت خود رسید با حجم زیادی اطلاعات و اتفاقات بزرگ و کوچک مواجه بودیم . حجم این ها حتی بیشتر از آنی بود که در کتاب خاطرات آقای عبدالرحیم جعفری ذکر گردیده بود.
به هر روی مرحله ی تولید پروژه فیلم مستند « در جستجوی صبح » در تیرماه نود کلیدخورد و پس از ده ها ساعت تصویربرداری و تهیه راش به طور پیاپی وارد مراحل تدوین، آهنگ سازی، صدا گذاری و سایر مراحل فنی شدیم . هنوز هم که ساخت ِ فیلم تمام شده با حجمی زیاد از رخداد ها و ماجراهای کوچک و بزرگ در زندگی آقای جعفری و انتشارات امیر کبیر مواجه هستیم.
دو راهی و راه سوم
یکی از مهمترین تصمیم هایی که باید از همان آغاز می گرفتیم توجه به این موضوع بود که کدام برای ما اولویت دارد ؟ پرداختن به شخصیت آقای عبدالرحیم جعفری و یا پرداختن به عملکرد انتشارات امیر کبیر. عبد الرحیم جعفری به عنوان مدیری موفق دارای وجوه بارزی مثل صراحت کلام ، تصمیم گیری های قاطع ِ کلان و همچنین دارای هوش ، شم و آینده نگری عمیقی بود – و همچنان هست – . از طرفی ایشان متولد و بر آمده از خانواده ی کارگری در دوران پسا مشروطه ایران یعنی سال های پایان جنگ اول جهانی و آغاز حکومت پهلوی اول بودند. خاستگاه ایشان طبقه ای بود که به سوی جامعه ای مدرن خیز بر داشته بود. ـ این ها برای فیلم ساز انگیزه هایی قوی هستند تا یک مستند بیوگرافی بسازد – . از طرفی انتشارات امیر کبیر هم به تنهایی می توانست موضوع فیلم دیگری باشد. انتشاراتی که در بیش از سه دهه حدود دو هزار عنوان کتاب را در شرایط بی سامان ِفرهنگی ایران، از پیشرو ترین نویسندگان ، شعرا و مترجمین این آب و خاک چاپ و منتشر کرده بود. در نهایت تصمیم گرفتیم و تلاش داشتیم این فیلم بیوگرافی یا یه قولی مستند پرتره نباشد و همینطور گزارش عملکرد از یک موسسه انتشاراتی هم نباشد بلکه در موازنه ای موازی ، ساختاری برای ارائه هر دو موضوع صورت پدید آید . به این ترتیب بخش عمده ی تلاش ما در پروسه تولید مستند « در جستجوی صبح » معطوف این حفظ تعادل بود و بیشترین زمان ما صرف تلاش و دغدغه ای شد که در تمام طول کار، از نوشتن طرح فیلمنامه تا پایان تدوین وجود داشت و همچنان نمی توان بین عبدالرحیم جعفری و انتشارات امیر کبیر مرزی کشید و جدایشان کرد . حالا قضاوت با شما عزیزان ست که اول بار شاهد این فیلم خواهید بود .
جریان فرهنگی امیر کبیر
دریافتهای ما نشان میداد طی سال های فعالیت موسسه انتشارات امیرکبیر با مدیریت عبدالرحیم جعفری، نوعی جریان فرهنگی پدید آمده بود که ابزار آن کتاب و نشر بود .بخش دیگری از تلاش ما اشاره غیر مستقیم به وجود و اهمیت این جریان فرهنگی بود . به اعتقاد ما امیر کبیر چیزی فراتر از یک انتشارات رفته بود . در مدتی طولانی طی بیش از سه دهه ، جریان کتاب سازی در امیر کبیر مانند جریان ِ رودخانه ای شده بود که هر کتاب ِ آن در ذات خودش قطره ای از علم ، کمال و معرفت را حمل می کرد و وفور تولید حجم بالای کتاب، برآیندی فرهنگی از آرا و نظرات و دیدگاه ها را به خوانندگان زیادی منتقل می کرد. وقتی انتشاراتی بتواند روزانه چندین کتاب در دست تولید داشته باشد از مرز تولید کننده صرفا کتاب فراتر رفته و تبدیل به جریان فرهنگی می شود . جریانی که حامل بخش عمده ای از فرهنگ این کشور بوده و تاثیرات آن هنوز و همچنان به وضوح بر صنعت نشر ایران دیده می شود و هنوز امیر کبیر امیر کبیر است .
عدم داوری و پیش داوری
دیگر اینکه به عنوان فیلم ساز مستند میباید به دور از هر گونه پیش داوری و داوری نسبت به عملکردها و رخدادهایی که برای شخص آقای جعفری و نیز سرنوشت موسسه انتشارات امیرکبیر رخ داده بود عمل میکردیم. در سینمای مستند – به عنوان شریف ترین قِسم سینما – گذشته از قواعد و چهار چوب های نگارش و ساخت، نوعی قانون نانوشته و اخلاقی وجود دارد و آن احترام و ارزش سازندگان برای مخاطب به هر وسیله ای، از جمله بی طرفی و عدم داوری است . این موضوع و تاکید ما در فصل های واپسین فیلم به خوبی مشهود است . برای گروه سازنده فیلم مستند « در جستجوی صبح » تاثیر گذاری و ماندگاری فیلم بیش از هر چیز اهمیت داشته و دارد چرا که آزاد بودن مخاطب در نظراتش رمز ماندگاری و سلامتی ِ اثر است .
محدودیت زمان فیلم و تنوع و گستره موضوعات
طی روند تولید به این واقعیت رسیدیم که طبیعت این فیلم نمی تواند روایی و روایت گر باشد . به همین دلیل تصمیم گرفتیم فیلم شامل برشهای غیرخطی از زمانهای مختلف و مهمترین رخدادها باشد . بنابراین هم در فرم و هم در ساختار امکان مانور بیشتری فراهم می شد تا ریتم کلی تنوع و گیرایی بیشتری داشته باشد. در ابتدا قرار بود زمان فیلم کمتر از شصت دقیقه باشد اما به مرور به این نتیجه رسیدیم که با توجه به گستره وسیع افراد اعم از نویسندگان ، مترجمین و شعرا ، عناوین کتاب ها و نیز رخداد های اجتماعی، باید زمان فیلم بیشتر شود . با تمام این ها باز هم به ازدحام و تراکم موضوع بر خورد کردیم . بنابر این باید دست به انتخاب میزدیم. این مرحله حساسیت بالایی داشت. بسیاری موضوعات و مطالب باید با هم مقایسه می شدند و تا حدی انتخاب ها بسیار سخت می شد
….
گروه سازندۀ فیلم مستند«در جستجوی صبح» یاد بزرگواران زنده یاد دکتر پرویز شهریاری، دکتر احسان نراقی و بهمن فرزانه که با کمک بی دریغ شان ما را در ساخت این فیلم یاری دادند گرامی میدارد . حضورشان همیشه و همه جا خالی ست و در این مجلس خالی تر .
همینطور از دوست خوبم مهرداد دفتری به خاطر همراهی و تصویر برداری این فیلم، از خلاقیت های آرش زاهدی و مدیریت محمود یارمحمد لو برای تدوینی استادانه ، از بهروز شهامت برای طراحی صدا و صداگذاری ، از مرتضی ساعدی برای ساخت موسیقی و تمامی همراهان این فیلم سپاسگزارم.
در خاتمه باید بگویم در روند تولید این فیلم درسهای بسیاری آموختم . درس امید ، درس صبر ، درس تلاش و آرامش … درس هایی که فقط با همجواری معلمی مثل عبدالرحیم جعفری رخ می دهد و امید که به بار بنشیند . »
پس از این توضیحات فیلم « در جستوجوی صبح» به نمایش درآمد.
از جمله کسانی که در این فیلم دربارۀ عبدالرحیم جعفری سخن گفتند محمد بهرامی بود که از چگونگی چاپ نخستین شاهنامه مصور با خط نستعلیق حکایت کرد.
و پوراندخت سلطانی ( همسر مرتضی کیوان) از چاپ مجموعه « چه میدانم» سخن گفت که با تشویق و هدایت مرتضی کیوان در این مؤسسه به انجام رسید.بنا بر حکایت خانم سلطانی « آقای جعفری به دنبال مترجم برای این مجموعه بود و کیوان به ایشان گفت که این کتابها را ببرید پیش آقای شهریاری که در آن موقع دبیر دبیرستانهای تهران بودند و ریاضی درس میدادند » و پرویز شهریاری نیز برای ما میگوید که « پس از چاپ مزدک و مزدکیان در مؤسسه امیرکبیر آقای جعفری به چاپ کتابهای من علاقمند شد و از من خواست تا کتابهایی در زمینه ریاضیات و فیزیک به او بدهم.»
و ابراهیم حقیقی از نحوه کار برای تهیه روی جلد کتابهایی سخن گفت که در این مؤسسه به چاپ میرسید.
و عبدالحسین آذرنگ از دعوت ناشران توسط احسان نراقی برای تشکیل سمیناری دربارۀ سمینار روایت کرد و احسان نراقی نیز از چند و چون این سمینار سخن گفت.
بهمن فرزانه از دیگر راویان این فیلم بود که حکایتی داشت از ترجمه صد سال تنهایی و چاپ آن به وسیله انتشارات امیرکبیر.
لیلی گلستان نیز از ترجمه زندگی، جنگ و دیگر هیج اوریانا فالاچی و انتشار آن توسط آقای جعفری حکایت کرد.
سیمین بهبهانی از انتشار اشعارش در امیرکبیر گفت
و مهدخت معین حکایتی داشت از چگونگی تألیف و انتشار فرهنگ معین در این مؤسسه.
رضا جعفری از فراز و نشیب مؤسسه امیرکبیر و کار با پدرش روایت کرد.
و کامران فانی گفت که « وقتی آقای جعفری مؤسسه امیرکبیر و دیگر مجموعههای انتشاراتیاش را از دست داد، باعث شد که ما از وجود کسی که واقعاً بنیانگذار نشر نوین در ایران است، از تجربههایش، از آن همه ایثار و فداکاری که ایشان در طی سی سال کار انجام داده بود محروم شویم، جامعۀ ما محروم شود.»
و فیلم « در جست و جوی صبح» با این جمله به پایان می رسد:
آقای عبدالرحیم جعفری همچنان پیگیر پرونده مصادره مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر میباشند
اما به نتیجهای نرسیدهاند.
پس از نمایش فیلم، کیارس ساکت و سالار زمانیان قطعاتی را به افتخار آقای عبدالرحیم جعفری با تار نواختند.
و در پایان این نکوداشت داود موسایی پرتره عبدالرحیم جعفری کار فخرالدین فخرالدینی را به او هدیه کرد و هدایایی نیز از سوی دایره العمارف بزرگ اسلامی و موقوفات دکتر محمود افشار به آقای جعفری داده شد.
در پایان ، عبدالرجیم جعفری از مجله بخارا و برگزارکنندگان این مراسم و نیز حاضران تشکر کرد.
از جمله حاضران در شب عبدالرحیم جعفری میتوان به : ناهید طباطبائی، فریده گلبو، تورج اتحادیه، فریبا وفی، رضا یکرنگیان، اصغر علمی، شهلا طهماسبی، ماندانا صدیق بهزادی، محبوبه مهاجر، افسانه گیدفر، کیوان ساکت ، منوچهر مشیری، قدرت الله مهتدی، جمشید مرادی، فرزانه قوجلو، حمید دهقان، صالح رامسری، سرمد قباد، عرفان قانعی، دکتر نصرالله پورجوادی، دکتر روشن وزیری، فریده زندیه، رکسانا شایگان، پژمان موسوی، پژمان جعفری، مهرداد دفتری، مسعود عرفانیان، بهمن سراج و حمید تبریزی اشاره کرد.
بخشی از کتابهای منتشر شده توسط انتشارات امیرکبیر
آلبومی دیگر از مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر