از روزهای کودکی/ هرمان هسه/دکتر علی غضنفری

از روزهاى كودكيم،

هنوز با من طنينى همراه است،

طنينى،

كه روزگارى به رستگارى و شادى نويدم مى‏داد،

بى نواى آن، زندگى بسى دشوار مى‏بود.

آنجا كه سحر او سكوت پيشه كند،

ترس و تيرگى را،

در پيرامون خويش مى‏بينم.

اما هر باره در پرتو رنجى كه به خود هموار مى‏كنم،

طنين شيرين رستگارى و شادى به نوا درمى‏آيد،

كه از قيل و قال هيچ درد و گناهى خاموش نمى‏شود.

اى عشق،

با نواى نور در خانه من نوا سر كن!

و چشمان آبى‏ات را هرگز فرو مبند!

زيرا جز اين، جهان تابش شوق‏انگيز خود را از دست مى‏دهد،

ستاره از پى ستاره‏اى فرو مى‏افتد،

و من، تنها مى‏مانم.

بخارا 71، خرداد ـ شهریور 1388