شب مهندس همایون خرم / بدری نکوروح

 سي‌ و سومين‌ شب‌ از شبهاي‌ مجلة‌ بخارا به‌ مناسبت‌ آغاز شصتمين‌ سال‌ فعاليت‌ استاد همايون‌ خرم‌ با طنين‌ نواي‌ دلنشين‌ موسيقي‌ ايراني‌ در تالارهاي‌ بتهوون‌ و ناصري‌ خانه‌ هنرمندان‌ ايران‌ همراه‌ شد.

             «شب‌هاي‌ بخارا» اين‌ بار رنگ‌ و بوي‌ ديگري‌ داشت‌. شبي‌ كه‌ به‌ پاس‌ عمري‌ تلاش‌ و فعاليت‌ هنري‌ فردي‌ برگزار مي‌شد كه‌ به‌ گفتة‌ دوستداران‌ و شاگردان‌ وي‌ يكي‌ از تأثيرگذارترين‌ موسيقي‌دانان‌ و آهنگسازان‌ كشور است‌.

             اين‌ بزرگداشت‌ غروب‌ روز دوشنبه‌ هفدهم‌ ارديبهشت‌ 1386 با حضور پرشور دوستداران‌ هنر و موسيقي‌ ايراني‌ با سخنان‌ علي‌ دهباشي‌ آغاز شد.

اين‌ بزرگداشت‌ غروب‌ روز دوشنبه‌ هفدهم‌ ارديبهشت‌ 1386 با حضور پرشور دوستداران‌ هنر و موسيقي‌ ايراني‌ با سخنان‌ علي‌ دهباشي‌ آغاز شد.

             نمايش‌ فيلم‌ مستند از زندگي‌ استاد همايون‌ خرم‌ به‌ كارگرداني‌ مهدي‌ شيري‌ بخش‌ ديگري‌ از اين‌ برنامه‌ بود. در اين‌ فيلم‌ معيني‌ كرمانشاني‌ و بيژن‌ ترقي‌ از تجربيات‌ دوستي‌ و همكاري‌ با خرم‌ سخن‌ گفتند. سخنران‌ دوم‌ دكتر محمد سرير بود كه‌ از ويژگي‌هاي‌ هنر همايون‌ خرّم‌ سخن‌ راند.

همایون خرم از تجربه کار با جوانان گفت ـ عکس از جواد آتشباری

 بخش‌ ديگر برنامه‌ «شب‌ همايون‌ خرم‌» هنرنمايي‌ بابك‌ شهركي‌ با ويولن‌ و سامان‌ احتشامي‌ با پيانو بود كه‌ قطعاتي‌ از آثار استاد را اجرا كردند كه‌ با استقبال‌ پرشور حاضرين‌ روبرو شد.

             در ادامه‌ علي‌ دهباشي‌ از حضار خواست‌ كه‌ بپاخيزند و از معيني‌ كرمانشاهي‌ و عبدالرحيم‌ جعفري‌ بنيان‌ گذار مؤسسة‌ اميركبير تجليل‌ كنند. سپس‌ پيام‌ تصويري‌ تورج‌ نگهبان‌ كه‌ از آنسوي‌ اقيانوسها ارسال‌ شده‌ بود، پخش‌ شد. وي‌ در بخشي‌ از پيام‌ خود با بيان‌ اينكه‌ با همايون‌ خرم‌ از دوران‌ دبيرستان‌ شروع‌ به‌ همكاري‌ نموده‌ است‌. از همايون‌ خرم‌ به‌ عنوان‌ چهرة‌ هميشه‌ ماندگار و پايدار موسيقي‌ ايران‌ ياد كرد.

             سخنران‌ بعدي‌ عليرضا ميرعلي‌ نقي‌ بود كه‌ به‌ عنوان‌ نماينده‌ نسل‌ جوان‌ چنين‌ گفت‌:

             نام‌ همايون‌ خرم‌ در كنار منظومه‌اي‌ از نام‌هاي‌ ماندگار، هميشه‌ در حافظه‌ موسيقي‌ معاصر ما خواهد ماند. منظومه‌اي‌ از ملودي‌ سازان‌ خلاق‌ و با استعداد، مهدي‌ خالدي‌، علي‌ تجويدي‌، مجيد وفادار، حبيب‌ الله‌ بديعي‌، پرويز ياحقي‌ و انوشيروان‌ روحاني‌. اين‌ هنرمندان‌، جملگي‌، هم‌ با استعداد بوده‌اند و هم‌ استاد ديده‌، و با موسيقي‌ ايراني‌ رابطه‌اي‌ عميق‌ و لطيف‌ داشته‌اند. آفريننده‌ فرم‌ها، فضاها و حالت‌هاي‌ موسيقي‌ خود بوده‌ و از كسي‌ تقليد نكرده‌اند. نه‌ تابع‌ نعل‌ به‌ نعل‌ رديف‌ بوده‌اند، نه‌ از روي‌ آهنگ‌هاي‌ محلي‌ اثري‌ ساخته‌اند و نه‌ مجذوب‌ فرهنگ‌ موسيقي‌ غرب‌ شده‌اند. مفهوم‌ حقيقي‌ ايرانيت‌ معاصر را بايد در موسيقي‌ هايي‌ كه‌ اين‌ هنرمندان‌ ساخته‌اند، جست‌ و جو كرد.

 وي‌ افزود: ما هنوز تمام‌ آثار ايشان‌ را نشنيده‌ايم‌ و هزار باده‌ ناخورده‌ اندر اين‌ تاك‌ است‌.

             در ادامة‌ مراسم‌ گروه‌ «رهروان‌ عشق‌» به‌ رهبري‌ عليرضا چراغچي‌ قطعات‌ «سرگشته‌» (شعر از سايه‌) و «موج‌ آتش‌» (شعر از بيژن‌ ترقي‌) از ساخته‌هاي‌ همايون‌ خرم‌ را اجرا كردند.

 اعضاء اركستر كه‌ اين‌ دو قطه‌ را اجرا كردند به‌ ترتيب‌:

 1. عليرضا چراغچي‌ (ويولن‌)

 2. محسن‌ ميري‌ (ويولن‌)

 3. عباد معزي‌ (ويولن‌)

 4. اشكان‌ مهرنژاد (ويولن‌)

 5. صبا اسماعيلي‌ (ويولن‌)

 6. كتايون‌ فجري‌ (ويولن‌)

 7. ساقي‌ مصلحي‌ (ويولن‌)

 8. گلفام‌ عريان‌ (ويولن‌)

 9. سحرناز راكي‌ زاده‌ (ويولن‌)

 10. سودابه‌ كارگر (ويولن‌)

 11. اميرحسين‌ رضا (تار)

 12. مهدي‌ سپهري‌ (تارباس‌)

 13. مهدي‌ رفعتي‌ (پيانو)

 14. سعيد رودباري‌ (تمبك‌)

 15. عليرضا فريدون‌ پور (آواز)

در بخش‌ ديگر شب‌ همايون‌ خرم‌ پيام‌ فرهاد فخرالديني‌ توسط‌ سردبير مجلة‌ بخارا قرائت‌ شد. و در بخش‌ انتهايي‌ برنامه‌ رضا يكرنگيان‌ مدير انتشارات‌ خجسته‌ و از صاحبنظران‌ عرصة‌ موسيقي‌ سخنراني‌ خود را ارائه‌ نمود.

             و سرانجام‌ نوبت‌ به‌ استاد همايون‌ خرم‌ رسيد كه‌ با تشويق‌هاي‌ پرشور علاقندانش‌ روبرو شد. همايون‌ خرم‌ به‌ احساسات‌ دوستدارانش‌ پاسخ‌ داد و چنين‌ آغاز كرد:

سلامي‌ چو بوي‌ خوش‌ آشنايي‌

             هميشه‌ فكر مي‌كردم‌ بهترين‌ راه‌ آشنايي‌ چه‌ راهي‌ مي‌تواند باشد. آشنايي‌ از راه‌ حرف‌ يك‌ راه‌ ارتباطي‌ قوي‌ مي‌تواند باشد كه‌ اگر از طريق‌ دل‌ باشد اثري‌ بيشتر و ماندگارتري‌ باشد. آشنايي‌ از راه‌ هنر زمان‌ نمي‌شناسد و نسل‌ها را به‌ هم‌ مربوط‌ مي‌كند.

             مدتي‌ قبل‌ از يكي‌ از پاركهاي‌ شهر عبور مي‌كردم‌. خواستم‌ از راهي‌ گذر كنم‌ كه‌ متوجه‌ شدم‌ قدري‌ دورتر چند جوان‌ من‌ را با دست‌ نشان‌ مي‌دهند و لحظاتي‌ بعد همه‌ با هم‌ شروع‌ به‌ خواندن‌ كردند. (تو اي‌ پري‌ كجايي‌…. كه‌ رخ‌ نمي‌نمايي‌…) من‌ در ابتدا توجه‌ خاصي‌ نكردم‌ و آنها باز ادامه‌ دادند (از آن‌ بهشت‌ پنهان‌… دري‌ نمي‌گشايي‌…) من‌ ديدم‌ اين‌ جوآنهااز من‌ عاشق‌ ترند. آنها آمدند دور من‌ حلقه‌ زدند گفتم‌: شما با كي‌ كار داريد؟ گفتند: با شما. گفتم‌ من‌ را از كجا مي‌شناسيد؟ يكي‌ شان‌ گفت‌: از توي‌ برنامه‌ گل‌ها. و ادامه‌ داد كه‌ يك‌ روز با پدرم‌ پشت‌ چراغ‌ قرمز ايستاده‌ بوديم‌ كه‌ پدرم‌ سويي‌ را نشان‌ داد و گفت‌ منوچهر (منوچهر اسم‌ همين‌ پسر جوان‌ بود) اين‌ آقا همان‌ استاد همايون‌ خرم‌ است‌. از آنجا چهره‌ شما در دل‌ من‌ نقش‌ بست‌ و من‌ امروز از دور براي‌ شما اين‌ ترانه‌ را خوانده‌ تا ببينم‌ در شناخت‌ اين‌ نقش‌ اشتباه‌ نكردم‌، كه‌ ديدم‌ نه‌ شما خود استاد خرم‌ هستيد. ببينيد اين‌ همان‌ شناخت‌ است‌ كه‌ مي‌گويم‌.  شناخت‌ از راه‌ هنر آشنايي‌ است‌ ماندگار.  اين‌ آشنايي‌ انسانهاست‌ كه‌ قرن‌هاي‌ متوالي‌ ماندگاري‌ دارد. بتهون‌. صبا و… سال‌ گذشته‌ مراسمي‌ در صد سالگي‌ صبا گرفتيم‌ من‌ ديدم‌ هر چه‌ بيشتر مي‌گذرد صبا بزرگتر مي‌شود. مقام‌ صوري‌ نمي‌ماند. اگر مقامي‌ در دل‌ رسوب‌ كند مي‌ماند. صبا از اين‌ نوع‌ بود. بايد ببينيم‌ چطور اثري‌ در دل‌ نفوذ دارد. در هر كاري‌ اگر عشق‌ نفوذ كند مي‌ماند. حتي‌ عشق‌هاي‌ صوري‌ هم‌ همينطور است‌. شدت‌ محبت‌ عشق‌ هر دو طرف‌ را در بر مي‌گيرد. زماني‌ كه‌ نزد آقاي‌ صبا كار مي‌كردم‌، تمام‌ رديفهايش‌ را زدم‌. كتاب‌ دوم‌… كتاب‌ سوم‌… يك‌ روزي‌ به‌ من‌ گفت‌ باباجان‌ تو همه‌ كتابها را زدي‌ اما يك‌ رنگهايي‌ هست‌ كه‌ بايد آنها را هم‌ بزني‌. من‌ آن‌ را هم‌ زدم‌. بعد به‌ من‌ گفت‌ من‌ هر چيزي‌ داشتم‌ به‌ تو ياد دادم‌. گفتم‌: باز هم‌ چيزي‌ هست‌؟ گفت‌ نه‌، زدي‌.. همه‌ چيز را زدي‌…. گفتم‌: مطمئن‌ هستيد؟ گفت‌: يك‌ چيزي‌ هست‌. آن‌ هم‌ معرفت‌ است‌. گفتم‌: معرفت‌؟ گفت‌: آره‌… معرفت‌ موسيقي‌. گفتم‌: چكار كنم‌؟ گفت‌ هر ده‌ روز… پانزده‌ روز بيا اينجا اگر كاري‌ داشتي‌. من‌ هم‌ همين‌ كار را كردم‌. با اين‌ كار تازه‌ شكل‌ جديدي‌ ايجاد شد. مثلا كار ني‌ داود… گوشه‌ها… كار در مخالفت‌. من‌ تاثير جديدي‌ را از استاد فهميدم‌.

             «رسواي‌ زمانه‌ منم‌» در گوشه‌ مخالف‌ ساخته‌ شد. اين‌ها را من‌ نساختم‌، عشق‌ ساخت‌. صبا مي‌گفت‌ موقع‌ نواختن‌ بايد خودت‌ باشي‌ و اين‌ بجز با معرفت‌ امكان‌پذير نيست‌. كساني‌ هستند كه‌ كارشان‌ قشنگ‌ است‌ و كار درستي‌ انجام‌ مي‌دهند، اما بايد از اين‌ مرحله‌ عبور كنند. من‌ قبض‌ و بسط‌ را در نزد آقاي‌ صبا احساس‌ كردم‌. اين‌ شد كه‌ در بيداد همايون‌، «اشك‌ من‌ هويدا شد» كه‌ شعرش‌ را معيني‌ كرمانشاهي‌ گفته‌… ساخته‌ شد. اين‌ را من‌ نساختم‌. اين‌ را عشق‌ ساخته‌. و عشق‌ نتيجه‌ شناخت‌ درست‌ است‌. به‌ قول‌ حافظ‌: (بشوي‌ اوراق‌ اگر هم‌ درس‌ مايي‌ / كه‌ درس‌ عشق‌ در دفتر نباشد). كساني‌ كه‌ دنبال‌ موسيقي‌ هستند و مي‌خواهند سلسله‌ موسيقي‌ با نام‌ آنها ادامه‌ پيدا كند بايد تلاش‌ كنند. تكرارهاي‌ امروز دليلش‌ اين‌ است‌ كه‌ اين‌ مرحله‌ طي‌ نشده‌ است‌…. من‌ مطلب‌ خاصي‌ براي‌ گفتن‌ ندارم‌ اينها هم‌ كه‌ گفتم‌ درد دل‌ بود. من‌ تا به‌ امروز كار سفارشي‌ نكردم‌. آهنگ‌ نساختم‌، هرچي‌ آمد خودش‌ آمد. زماني‌ كه‌ راديو كار مي‌كردم‌ مسئولي‌ به‌ من‌ گفت‌ اين‌طور بساز من‌ قبول‌ نكردم‌. چون‌ اساساً اينطور نبودم‌. اينها را كه‌ مي‌بينيد خودش‌ مي‌آيد. توي‌ كوچه‌… توي‌ خيابان‌ يك‌ روز بايد به‌ يك‌ شركتي‌ مي‌رفتم‌ و برگه‌ صورت‌ وضعيتي‌ را تحويل‌ رييس‌ آنجا مي‌دادم‌. توي‌ راه‌ ديدم‌ حسي‌ دارم‌. باران‌ نوت‌ مي‌آمد. خودكاري‌ را برداشتم‌ اما كاغذ براي‌ يادداشت‌ نداشتم‌. پشت‌ همان‌ برگه‌ صورت‌ وعيت‌ پنج‌ خط‌ حامل‌ كشيدم‌ و شروع‌ كردم‌ به‌ يادداشت‌ تا رسيدم‌ به‌ اطاق‌ رئيس‌. وقتي‌ كاغذها را رئيس‌ شركت‌ بازديد كرد و چشمش‌ به‌ پشت‌ برگه‌ها افتاد تعجب‌ كرد. پشت‌ و رو برگه‌ را نشان‌ داد و گفت‌: اين‌ چيه‌؟… اين‌ چيه‌…؟ گفتم‌: اين‌ صورت‌ وضعيت‌ شماست‌. اما پشتش‌ صورت‌ وضعيت‌ بنده‌ است‌. (تشويق‌ حضار…) من‌ از علي‌ دهباشي‌ تشكر مي‌كنم‌، واقعاً مردي‌ است‌ كه‌ همت‌ دارد و عاشق‌ اين‌ مملكت‌ است‌. در مراسمي‌ كه‌ اين‌ مرد براي‌ بزرگداشت‌ صبا برگزار كرد هيچ‌ يادم‌ نمي‌رود در شرايط‌ بسيار خاصي‌ دهباشي‌ اين‌ كار را به‌ نحو احسن‌ انجام‌ داد و بعد تمام‌ صحبت‌ها را جمع‌ آوري‌ و در يك‌ كتاب‌ بسيار ارزشمند منتشر كرد. از همانجا محبت‌ دهباشي‌ در دلم‌ نشست‌. بعد از آن‌ چند مصاحبه‌ با هم‌ داشتيم‌ تا من‌ حالا خودم‌ را در اين‌ مراسم‌ مي‌بينم‌. از آقاي‌ رضا يكرنگيان‌، بهروز غريب‌ پور و همه‌ كساني‌ كه‌ من‌ را مورد محبت‌ قرار دادند تشكر مي‌كنم‌ من‌ با تورج‌ نگهبان‌، معيني‌ كرمانشاهي‌، بيژن‌ ترقي‌ و از تمام‌ غايبين‌ هم‌ تشكر مي‌كنم‌. از شادرگدان‌ خوبم‌ شهركي‌ راضي‌ و خوشحالم‌ و بقيه‌ شاگردان‌، علي‌ چراغچي‌، فريدون‌ پور عزيز رفعتي‌، اميرحسين‌ رضا و تمام‌ كساني‌ كه‌ نامشان‌ را در حال‌ حاضر به‌ ياد ندارم‌.

             در پايان‌ استاد همايون‌ خرم‌ و ديگر بزرگان‌ حاضر در اين‌ مراسم‌ در ميان‌ ابراز احساسات‌ حاضرين‌ و ارادتمندانشان‌ سالن‌ را ترك‌ كردند.

             شخصيتهاي‌ بسياري‌ در شب‌ همايون‌ خرم‌ شركت‌ داشتند: معيني‌ كرمانشاهي‌ – عبدالرحيم‌ جعفري‌ – فرشته‌ ساري‌ – سهراب‌ فتوحي‌ – فرزانه‌ قوجلو – دكتر طباطبايي‌ – ترانه‌ مسكوب‌ – گيتي‌ سمسار – هاشم‌ بناپور – نادر مشايخي‌ – ناهيد موسوي‌ – صفر عبدالله‌ – جهانگيردري‌ – ايرج‌ جمشيدي‌ – محمود حسيني‌ زاد – محمد علي‌ آتش‌ برگ‌ – ايرج‌ باباحاجي‌ – ناهيد طباطبايي‌ – ركسانا خالقي‌ – سعيد فيروز آبادي‌ – مهرآسا غيبي‌ و…..