شب تعزیه برگزار شد/ آیدین پورخامنه
* عکس ها از: ژاله ستار ، یاسمین شاهدی و مجتبی سالک
«شب تعزیه» از سوی مجلۀ بخارا عصر بیست و هفتم آبانماه 1396 در محل خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در یکصد و پانزدهمین شب بخارا محمود آموزگار، مدیر نشر آمه و ریاست اتحادیه ناشران و کتابفروشان، دکتر ناصرالدین پروین، پرویز جاهد، دکتر شکوفه شهیدی، هارون یشایایی و … حضور داشتند.
در این مراسم ابتدا علی دهباشی، سردبیر مجلۀ بخار،ا ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت امام رضا (ع) و ضایعۀ درگذشت گروه کثیری از هموطنانمان در واقعۀ زلزله در غرب کشور از همیاری و همدردی دیگر هموطنان نسبت به دلجویی و مددرسانی به ساکنین شهرهای زلزلهزده ستایش کرد.
مجله بخارا پیش ازین در آبان ماه 1393«شب پردهخوانی» را با سخنرانی دکتر سهیلا نجم و پردهخوانی مرشد رسول میرزا علی در کانون زبان فارسی برگزار کرده است. پیدایش تعزیه از ماجرای کربلا و به شهادت رسیدن امام حسین و یارانش آغاز شد و از دوران ال بویه تا کنون این سنت ادامه داشته و در دوره ناصرالدین شاه با تکیه دولت به اوج خود رسیده است.

در این مراسم گروهی از هنرمندان رشتۀ تئاتر و سینما نیز شرکت داشتند. در ابتدا بخشی از فیلم «تعزیه به روایت دیگر» کار پرویز جاهد و سپس کلیپی از مریم اسلوبی که بر اساس عکسهای وی از صحنههای باقیمانده از زلزلۀ غرب کشور بود به نمایش درآمد.
سردبیر بخارا در بخشی از صحبتهایش چنین گفت:
«همگان با شکل اجرایی تعزیه از کودکی آشنا شدیم و قدیمیها بیشتر در معرض چگونگی اجرای تعزیه بودند. متأسفانه این سنت مذهبی که جنبههای بسیار ناگفتۀ فرهنگی ـ آئینی و نمایشی در آن نهفته بیان نشده مانده است.
شکلی دیگر از همین تعزیه از پیش از اسلام در جریان بوده است که طی سدهها در ارکانش تغییراتی یافته است تا امروز به دست ما رسیده است. طبع شاعرانۀ ایرانیان در ماجراهای تاریخی و حوادثی که بر این سرزمین رفته است شکل ادبی را به تدریج به وجود آورد. تعزیهنویسی پدیدهای بود ادبی که حتی پادشاهی همچون ناصرالدین شاه خود تعزیهنویس شد.
از عناصر مهم در تعزیه موسیقی است. موسیقی که در مراسم و آئین سوگواری به کار برده میشد. دهل و سرنا از ابزارهای موسیقی بود و در میانپردهها یا بخشهای گوناگون تعزیه استفاده میشد.
با ساخت تکیۀ دولت به دستور ناصرالدین شاه و قبل از آن تکیۀ حاج میرزا آقاسی معروف به تکیۀ صدرالاعظم تعزیه یک شکل سازمانی و تشکیلاتی به خود گرفت. ناصرالدین شاه در سفر به انگلستان تحت تأثیر سالن آلبرت هال قرار گرفت و تکیۀ دولت را ساخت»
دکتر ناصر تکمیلهمایون سخنران بعدی این شب بود او گفت:
من تعزیهخوان نیستم ولی نسبت به تعزیه به دلیل قزوینی بودنم و محل سکونتم در قزوین که یکی از کانونهای تعزیه بوده است، مواردی در ذهنم باقی مانده است. وقتی فکر میکنم، میبینم شاید عناصری از هویت من از همان تعزیه نشات گرفته باشد مثلا در تعزیه حضرت عباس (ع) جایی که شمر با حضرت عباس(ع) صحبت میکند، گویا آنها هم قبیله بودند و یکدیگر را میشناختند. شمر میخواست به وسیله رابطه خانوادگی با حضرت عباس (ع) رابطه برقرار کند و او را به آن طرف خط ببرد. شمر میگوید تو از خلیفه ما هستی و امالبنین که شخصیت برجستهای است، مادر توست تو باید بیایی در خط ما ولی حضرت عباس (ع) پاسخی میدهد که هنوز به شعر در خاطرم هست.

شمر میگوید: تورا امالبنین مادر بود، فخرش نمایان است، حضرت عباس در پاسخ میگوید: به پیش مادر او (مادر امام حسین) مادر من از کنیزان است. یعنی میگوید برای من ایده و عقیده مهم است، در زندگی خود فراوان تجربه کردم. به حضرت عباس (ع) میگوید تو اگر اینطرف خط بیایی، با یکدیگر نزد یزید میرویم و فرمانده کل قوا میشوید و تمام سپاهیان زیر نظر تو هستند یعنی با مقام میخواهد او را فریب دهد.
من در روزگار بد با دوستان زیادی بودم و با هم قرارهایی گذاشتیم، برای یک سفر به خارج، برای چند ساعت درس در دانشگاه یا پاداش بیشتر تمام قول و قرارها را فراموش میکنند و به آن طرف خط میروند. این را با پوست و استخوان خود حس میکنم وقتی این را میگوید که پیش یزید بیا، هفت سالگی خود را به خاطر میآورم که بعد ازتعزیه این جملات در یادم میماند و وقتی در کوچههای قزوین راه میرفتیم احساس میکردم که به دلیل اعتقادات اینچنین، چقدر بزرگ و برازنده هستم. حضرت عباس (ع) و شمر از صندلی بلند میشودند، حضرت عباس مشتش را گره میکند و به سمت شمر میرود، شمر عقب عقب میرود. حضرت عباس (ع) میگوید، برو به یک طرف، میشکنم دهان تو، لعنت کردگار من، بر تو وبر عطای تو، چند به حیله خوانی ام؟ پیش یزید شامی ام، یعنی من این نیستم که با وعده فرمانده قوا بودن، عقیده و ایمان خود را از دست بدهم.

یا در تعزیۀ حر، کسی که اولین کسی است که به امام حسین حمله میکند، بعد درک میکند که حقیقت این نیست، حقیقت با یزید نیست بلکه با حسین ابنعلی (ع) است. پیمان خود را با یزید قطع میکند و به این طرف صف میآید و جنگ میکند و اولین شهید کربلا میشود.
دکتر تکمیلهمایون درباره سالهای کودکی که به تماشای تعزیه میرفت، گفت:
زمانی که به این تعزیهها میرفتیم، تلویزیون، تئاتر، سینما و فیلم نبود و همین تعزیهها بود که به ما شخصیت و هویت میداد و این شخصیت در طبقه تحصیل کرده به صورت دیگری بود اما اکثر و عامه مردم به این روش تربیت میشدند. گاهی علما فتوایی ضد تعزیه میدادند ولی مردم گوش نمیدادند. یک عاطفه خاص و یک قدوسیت برای امام (ع) قائل میشدند، امام با اسبش ذولجناح حرف میزند، با کبوتر نامهبر، شیری که در میدان میآید صحبت میکند. وقتی حرف میزند و سوار اسب میشود، ما همه فکر میکردیم که ذولجناح میفهمد. یکبار که سوار اسب میشود، ذولجناح حرکت نمیکند، هرکاری که میکند، ذولجناح حرکت نمیکند. بعد به ذولجناح میگوید گرامی ذولجناح من چرا سنگین قدم گردی؟ بعد نگاه میکند پایین را میبیند حضرت سکینه ذولجناح را در دست گرفته و نمیگذار حرکت کند و میخواهد که پدرش به میدان نرود چون میدانست که کشته خواهدشد. عاطفه ای که در مردم آن روزها پیدا میشد، هنگامه است.

نمایشنامههای برشت به صورتی است که نمایشگر و تماشاگر با یکدیگر، این همانی پیدا میکنند. ولی در تعزیه کارگردانان تعزیه بدون اینکه با برشت و تئاتر آشنا باشند همین کار را کرده بودند که تماشاگر خود را در کربلا میدید. شما کتاب محمد بهمنبیگی را بخوانید امام حسین روی اسب میرود وقتی شمر میآید که با شمشیر به امام حسین بزند، در شیراز یک قشقایی با چوبی که در دست داشت محکم بر سر شمر میزند، و این شمر از اسب پایین میافتد و زیر پای شتر میرود و میمیرد. آن قشقایی میگوید: ما هوادارن تو هستیم، مگر قشقاییها مردند! یعنی خود را در میدان کربلا میبیند.
قبلا تشتی آب در گوشه مجلس میگذاشتند که تماشاگر حس میکرد نهر فرات است، حضرت عباس (ع) میخواهد از آن آب بیاورد، شمر نیامده بود، و در تعزیه ناصرالدین شاه حضور داشت، از جمعیت یکی را پیدا میکنند که چهرهاش به شمر بماند، لباس قرمز تنش میکنند، او که حتی نمیدانست که باید بگوید، تعزیهگردانان به او میگویند وقتی حضرت عباس (ع) خواست آب ببرد، با شمشیر بگو، نمیگذارم آب ببری! حضرت عباس جنگ میکند و خسته به تشت آب میرسد . طبیعی است که برای رفع تشنگی میخواهد آب بخورد، ظرف آب را بالا میآورد و یک دفعه آب بر زمین ریخته میشود، و با آهنگ حزن انگیزی میگوید، ای آب فرات خاک عالم به سرات، از برحسین چرا نسوزد جگرت. میگوید من اینجا آب بخورم در حالی که طفلان امام و زنان تشنه مانده اند. آهنگ حزن انگیزی است که باعث میشود گریه تمام تماشاگران را در برگیرد. خود شمرِ موقت هم گریه میکند و کار آنقدر بالا میگیرد که شمر میگوید حضرت عباس (ع) هرچقدر میخواهی آب بخور، هرچقدر میخواهی آب ببر، اگر کسی مزاحمت شد خودم خدمتش میرسم!

این نوع نمایشها را گاهی میتوان در اپراها دید. این هنر از دوران سیاوش در ایران بود و ریشه از ایران باستان دارد و در دوران اسلامی، حسین ابن علی (ع) قهرمان آزادر، قهرمان رهایی، عدالت و جانشین سیاوش میشود. در مقالهای که سیدمحمد طباطبایی نوشته است، تعزیه از زمان آل بویه و صفویه وجود داشت دوران زندیه رنگ پیدا میکند. اوجش در دوران قاجاریه است و در دوران ناصرالدین شاه به حد اعلا میرسد. در همه شهرها بود و تفاوتهایی در بعضی شهرها داشت و روایتهایی بود و مجالس متعدد هم بود.
تکمیلهمایون در ادامه سخنانش به معرفی کتابها و افرادی که در زمینه تعزیه پژوهش کردند، میپردازد:
در کتابخانه ملی فرانسه کتابی بزرگ دیدم که 35 مجلس تعزیه در آن نوشته بودند. و نسخهها را در کتاب گردآوری کرده بودند، در واتیکان هم نسخههای متعدد تعزیه وجود داشت. محمد مسجد جامعی برادر احمد مسجدجامعی، که مدتی نماینده ایران در واتیکان بود به من از وجود نسخههای تعزیه در واتیکان خبر داد. الان در ایران هم نسخههای زیادی وجود دارد.
تعزیه به عنوان یک نمایش که حرکات معنیدار، کلام، آهنگ و موسیقی در آن است. موسیقی ایرانی را سه چیز حفظ کرده است، تعزیه، روضهخوانی و یهودیان ایران که آهنگهای دعای خود را با آهنگهای ایرانی ساختند. باعث شد که آهنگ آن دوران حفظ شود و بسیاری از موسیقیهای جدید هم گاهی از این سه عامل استفاده میکند.
یکی از مشکلاتی که تعزیهخوان امروز دارند این است که نسخه را میگیرند ولی تعزیه را به نوعی میخوانند که با آنچه در ابتدا بود، تفاوت داشته باشد. زینب خوانی، امام خوانی را بلد نیستند، فقط موافقخوانی شنیده اند، ما سه نوع موافقخوانی داریم که با یکدیگر فرق میکند مثلا حر خوانی با عباس خوانی متفاوت است. شمرخوانی مخالف خوان است و باید حتما غضب آلود صحبت کند، ابن سعد، مخالف خوانی میکند ولی با سیاستمداری. فرنگی خوانی داریم که با همه متفاوت است. البته من فکر کنم این (فرنگی خوانی) پدیده ای صفوی است که میخواهد فرنگیان را بالاتر از حتی عثمانیان بیان کند. دوران پهلوی دوران هنر پژوراتیو بود مقداری بعد از پهلوی دوم به آن جنبههای تئاتری دادند و گاهی مدرن کردند ولی دیگر آنچه انجام شد، تعزیه نیست.

با مرحوم دکتر نراقی به شاهرود برای دیدن تعزیه رفتیم، دیدیم که شمر میرود و به جای شمشیر تنفک داشتند، این مدرنیزاسون نیست. لباسها یا آهنگها را تغییر میدهند که درست نیست. تعزیه امروز تعزیه نیست، مخصوصا اگر بیاید روی سن، فقط شمایی از نمایشی از قدیم است. این مختصری که هست برای نمایش گذشته مفید است، چون جامعهها و اعتقادات دگرگون شده اند.
وی در ادامه انواع منابع تعزیه شناسی را تقسیم بندی کرد :
سفرنامههای خارجیها، تاریخ ادبیات فارسی، کتابهای مربوط به نمایش و نمایشنامهها، کتابهای مربوط به مردمشناسی و فرهنگ، مقالات دایره المعارفها، فتاوی علما در تحریم تعزیه، پایاننامههایی که دانشجویان درباره تعزیه، موسیقی و نمایش نوشتند. کتابهای موسیقی سنتی ایرانی، کتابهای گوناگون درباره تعزیه خوانی در مجلات مختلف یعنی الان میتوان کتابی درباره کتابشناسی تعزیه تهیه کرد.
کتابهای نصراله باستان، علی بلوکباشی، صادق همایونی، جابر عناصری، بهرام بیضایی، جواهرکلام، حسین جهانبگلو، دکترناصرزاده کرمانی و پسرش، جواد ذولفقاری، سیرئس طاهباز، و سیدمحمد طباطبایی اینها درباره تعزیه، مقایسه تعزیه در محلات مختلف و مقایسه تعزیه با نمایشها و تاریخچه تعزیه و غیره مقالاتی نوشتند.
کتاب تعزیه در ایران و دو مجلس نوشته ابراهیم بوذری، مجالس تعزیه نوشته حسن صفاییراد، فرخ غفاری با همکاری بکتاش در این زمینه مقاله دارد، کتاب تعزیه و تعزیهخوانی از صادق همایونی، تعزیه نوشته پرویز محمود و از خارجیان چکلوسکی کتابی با عنوان تعزیه و تعزیه خوانی دارد که توسط داوود حاتمی ترجمه شده است ودر پژوهشگاه علوم انسانی منتشر شده است. کتاب جنگ شهادت نوشته الکساندر که زهرا اقبال با کمک محمدجعفر محجوب چاپ کرد.
در زمانی که صدام حسین به ایران بمب میزد در همین خیابان ایرانشهر دفتر پژوهشهای فرهنگی با مرحوم عنایت الله شهیدی و دکتر علی بلوکباشی 9 سال روی تعزیه کار کردیم من فقط مجری کارهای آنها بودم ولی علی بلوکباشی بهترین تحقیقی که در باره تعزیه شده است را انجام داده است و بهترین مفسر تعزیه دکتر عنایت الله شهیدی است و این دو کتاب قطوری نوشتند و مقاله مقدمه علی دهباشی بینظیر است. این کتاب را دفتر پژوهشهای فرهنگی چاپ و کمیسیون فرهنگی یونسکو به آن کمک کرد و این کتاب، کتاب پژوهشی ده سال ایران شد.

چون عود نبود، برگ بید آوردم، با روی سیه موی سپسد آوردم، گفتی تو خودت که ناامیدی کفر است، بر قول تو رفتم و امید آوردم. این کتاب را آوردم تا به تعزیه خوانان امروز تقدیم کنم. و میخواهم این کتاب را بخوانید ممکن است است به هنر تعزیه وقوف کامل داشته باشید ولی این کتاب عمق تعزیه را برای شما مشخص میکند.
امیدوارم یاد کردان غرب کشورمان باشیم که هنوز برخی از آنها از زیر خاک بیرون نیامده اند.
محمدرضا رجاییپور از گروه تعزیه، قبل از شروع آن در پاسخ به گفتههای دکتر تکمیل همایون بیان کرد:
مصیبت و حادثه غمبار کرمانشاه را تسلیت میگویم. چند نکته بود که به دکتر تکمیل همایون عرض کنم، آقای دکتر من از هفت سالگی تعزیه را شروع کردم، در کنار تعزیه چون روزنامهنگار بودم تحقیقاتی انجام دادم، کتابهایی که در ایران درباره تعزیه چاپ شده است، با خیلی از نواقص و تعصب دیده شده است. در 14 سالگی تعزیه را کنار گذاشتم و تحقیق را شروع کردم.

تعزیه امروز نسبت به سالهای گذشته کمرنگ شده است. در تعزیه مدخلخوانی خوبی نداشتیم، آقای بلوکباشی و دیگر دوستان هم به چنین چیزی اشاره نکردند، زحمت زیادی کشیدند، نسخه شناسی در کتابهای تعزیه بسیار ضعیف است و نسخه قزوین و اصفهان بسیار فرفق دارند امروز از نظر قیمتی نسخه خوانسار و قزوین گران بها است .
من با مرحوم میرزا کرم زمانی که از بزرگان تعزیه بود، و عباس هنرکار که آخرین تعزیه خوان دلی دولت بود و افتخار ما این بود که او از استان قزوین بود، تعزیه ای با عنوان شیطان داشتیم که هیچ کتابی به آن اشاره نکرد. تعزیه امروز اصیل نیست. تعزیه امروز تجارت شده است، برای اسبی که تعزیه خوان سوار شده، قیمت تعیین میکنند. یادی از حسن فتحی کنم که در سریال شب دهم، تعزیه را برای دومین بار زنده کرد. درباره تعزیه خیلی حرف است.

او قبل از شروع تعزیهخوانی هنرمندان این نمایش را معرفی کرد:
امرالله اسدی در نقش امام حسین (ع)، رضا اسدی در نقش حضرت عباس، سید ابولفضل موسوی در نقش حضرت زینب، سهیل داوری در نقش علی اکبر، محمد مافی در نقش حضرت سکینه و ابولفضل کدخدایی در نقش حضرت قاسم، امیر محبی در نقش شمر، علیرضا شیخی در نقش ابن سعد، اسماعیل شیر اولیت در نقش حکم ابن طفیل، موسیقی مجید دهقانی و یاسین شیر محمدی و با تشکر از غلامرضا اسدی که برای این نمایش زحمت کشید. امشب نسخه قزوین اجرا خواهد شد.
