از طهران تا تهران ، با نمایش فیلم مستند « چنارستان»

  • دروازه شمیران ـ نبش پامنار و خیابان امیرکبیر
  • دروازه شاه عبدالعظیم ـ انتهای بازار عباس آباد/بازار حضرتی
  • دروازه قزوین ـ میدان شاپور
  • دروازه دولاب ـ نبش بازارچه نایب السلطنه

به مرور محلات دوازده گانه در هم ادغام شدند و با برخورداری از زمین‎های بایر مجاور خود و باغ‎ها و مزرعه‎ها به صورت چهار محله بزرگ ـ بازار و محله بازار ، چاله میدان، اودلاجان و سنگلچ ـ درآمدند .

یکی از محله‎های ترکیب شده از چند محله کوچک دوازده گانه روستای تهران، محله‎ای است که از دوره قاجاریه بدین سو به نام عودلاجان ( اودلاجان) شهرت یافت. این محله از دوره یاد شده، تحریف شده و به غلط عودلاجان نام گرفته است و معلوم نیست کدام محله‎های قدیمی روستان تهران با چه اسامی، این محله جدید را به وجود آورده‎اند. شاید که محله ساران و سرجمیک در کلان محله اودلاجان جای یافته‎اند.

کلان محله اودلاجان که از دوره صفویه به حد و مرز آن مشهور شد، به مرور زمان به لحاظ جغرافیایی توسعه پیدا کرد و زیر محله و محله‎های متعدد در درون آن پدید آمد:

  • از شمال خیابان امیرکبیر ( چراغ گاز یا برق)
  • از شرق خیابان ری
  • از جنوب خیابان پانزدهخرداد ( بوذرجمهری) و محله چاله میدان و بازار و محله بازار
  • از غرب خیابان ناصر خسرو ( ناصریه) خندق سابق محله ارگ

_DSC0096

این منطقه همان جایی است که از زمان شاه تهماسب بدین سو اندک اندک آباد شده و خانه‏ ها و عمارت‎های جدید و بناهای مذهبی و رفاهی در آن ایجاد شده است.

با توسعه محله بزرگ اودلاجان و سکونت مهاجران گوناگون از مناطق مختلف ایران، این محله به مرور تا پایان دوره سطلنت قاجاریه دارای محله‎های کوچک ، گذرها، میدانچه‎ها، کوچه‎ها، بازارها و بازارچه‎های متعدد گردید.

اودلاجان دربردارنده پیروان مذهب تشیع، یهودیان و اقلیتی از مسیحیان بوده است. اما دو گروه مسلمان و یهودی ( کلیمی) طی سالها زندگی مشترک با یکدیگر ، همزیستی نسبتاً آرام و سالمی داشته‎اند.

هر دو دیانت دارای اماکن مقدس مذهبی و عبادتی بوده‎اند که بسیاری از آنها هنوز پابرجاست. در این محله پیش از ایجاد دارالخلافه ناصری و پس از آن ، مساجد و مدارس و مکتب‏خانه ‏های اسلامی و تکیه‎ها و حسینیه‎ها و سقاخانه‎های دیگری بنا شده است و یهودیان نیز اماکن مقدس خود را داشته اند. از جمله کنیسه عزرا یعقوب کهن محله کلیمی‎ها و کنیسه نو محله کلیمی‏ها.

اما محله اودلاجان همانند دیگر محله‎های تهرا در سال‎های 1309 تا 1311 خورشیدی در زمان رضا شاه و ریاست بلدیه سرهنگ کریم خان بوذرجهمری که بار دیگر حصار و برج و باروی تهران ویران شد و شهر بی در و دروازه پدید آمد، مملو از مهاجران و ساکنان جدید شد. تهران در مسیر بزرگ شدن، آن سان گستردگی یافت که طی 50 سال حدود 250 روستای پیرامونی خود را بلعید، و جعمیت آن که در آغاز پایتختی حداکثر 50000 تن بود، در زمان حاضر با جمعیت روز که از شهرستان‎ها به تهران مراجعه می‎کنند به حدود پانزده میلیون رسید که حدود یک پنجم جمعیت کل کشور است .”

سپس نوبت به مهندس کامران صفامنش رسید تا از ویژگی‎های اجتماعی تهران حکایت کند. مهندس صفامنش فارغ‎التحصیل معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال 1352 است و سپس از دانشگاه‎های برکی و یو سی ال ای در سال 1356 فارغ‎التحصیل شد و طی این سال‎ها بیشتر درباره مسائل مختلف تهران کار کرده‎ و از جمله انستیتوی پژوهشی تهران را در سال 1360 بنیان گذاشتند و مقالات و کتاب‎های متعددی نیز در همین زمینه به چاپ رسانده‎اند.

« من امشب قصد ندارم از معماری و کار شهرسازی حرف بزنم. بحث من راجع به زمینۀ دیگری است که شهر را می‎سازد. من به نعمت دنبال تهران گشتن با بزرگان فرهنگ و ادب این مملکت آشنا شدم .بزرگانی که در قید حیات هستند و مایه افتخار ما هم هستند . دکتر تکمیل همایون به وضعیت و سابقه تاریخی شهر تهران اشاره کردند . در تهران شناسی از مرحوم کریمان یاد کردند، از آقای مصطفوی و دیگران. کسانی که زودتر شروع کردند و آثاری از خود به یادگار گذاشتند ، آن موقع که ما دانشجو بودیم . من از حدود سال‎های 49 و 50 مشغول مطالعه تهران شدم ، برای کار تزم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد. و بعد از انقلاب و برگشتننم به تهران، نگاه من به تهران عوض شد . چیزی را که آن موقع نگاه می‎کردم و نمی‏ دیدم، توانستم ببینم . بحث تاریخ برای من مطرح شد. من می‎‏خواهم درباره لزوم داشتن نگاه تاریخی به شهر صحبت کنم . من شب‎های بسیاری را در کنار استاد انوار در تهران گذراندم. هنوز هم شب‎ها به کوچه‏ های تهران می‎روم. ”

کامران صفامنش ـ عکس از ژاله ستار
کامران صفامنش ـ عکس از ژاله ستار

مهندس صفامنش در بخشی دیگر از سخنان خود چنین ادامه داد :” من اگر درباره تهران کار نمی‎کردم، با مرحوم افشار آشنا نمی‎شدم، با مرحوم اصغر مهدوی آشنا نمی‎شدم.با مرحوم ذکاء آشنا نمی‎شدم. و یک مرتبه متوجه فرهنگی شدم که در حوزه زندگی ما ایرانی‏ها حضور دارد و ما با نگاه مکانی و نگاه تاریخی به همه چیز می‎‏نگریم. من متوجه شدم که اگر در این سال‎ها مهاجرت رخ نمی‏داد، اگر نوع دیگری از تصور بر تصور غالب نشده بود، الان تهران ما به این شکل و شمایل نبود. مهاجرت‎ها و رفتن‎هاست که چیزی را از محیط سلب می‎کند. ”

صفامنش در پایان افزود: تنها کاری که ما می‎توانیم بکنیم این است که مفهوم واقعی تاریخ نگاری را به تاریخ شهر خودمان برگردانیم . این علم است، روش دارد، مسیر دارد و افراد می‏توانند روش و مسیرش را تعیین کنند. »

ناصر تکمیل همایون، نصرالله پورجوادی و کامران صفامنش ـ عکس از متین خاکپور
ناصر تکمیل همایون، نصرالله پورجوادی و کامران صفامنش ـ عکس از متین خاکپور

سپس هادی آفریده، سازنده فیلم مستند چنارستان در چند جمله‎ای از فیلم خود گفت که به طولانی‎‏ترین خیابان تهران، طولانی‏ترین خیابان ایران، طولانی‏ترین چنارستان ایران و طولانی‏ترین چنارستان خاورمیانه می‎پردازد و بعد این فیلم به نمایش درآمد.

هادی آفریده ـ عکس از متین خاکپور
هادی آفریده ـ عکس از متین خاکپور

پس از نمایش این فیلم، استاد سید عبدالله انوار از تهران در تاریخ روایت کرد:

در اسناد نوشتاری، مدرکی به دست نیست که تهران را پیش از اسلام بشناساند، در حالی که برای « ری» چنین مدارکی در کتاب مقدس و در اقوال یونانیان وجود دارد ، اگرچه اکتشافات باستان شناسی در قیطریه شمیران یا دَروس، نزدیک قیطریه ، مدارکی به دست می‎دهد که در این نواحی اقوامی می‏زیسته‏‎اند که فرهنگ آنها با فرهنگ اقوام زیست کننده در نواحی « سیلک» یکی بوده است و آن به زمان‏های هزار و اند سال پیش از مسیح می‎رسد.

با وجود چنین مدارک باستان‎شناسی ،هیچ مدرک نوشتاری به دست نیست که تهران را در دوره‎های پیش از اسلام و بعد از اسلام تا قرن سوم هجری معرفی کند و فقط از دو کس نام برده می‏شود که با نسبت به تهران، نام تهران را در مدرک نوشتاری می‎آورند: یکی « محمدبن حماد طهرانی رازی» و دیگری محمدبن احمدبن سعید انصاری دولابی تهرانی است. نام « طهران » در یکی قرین با « ری» و در دیگری قرین با « دولاب » است.

خوشبختانه با داشتن تاریخ بیهقی، رابطۀ بین « دولاب» و « ری» به آسانی ثابت می‎شود، چه در تاریخ بیهقی، در لشکرکشی محمود به ری آمده است که محمود در دولاب ری فرود آمد و پسرش مسعود در علی آباد، بر سر راه قزوین لشکرگاه ساخت و این دو ناحیه نیم فرسنگ با هم فاصله دارند. از این قول بیهقی می‏فهمیم که « دولاب» از محلات « ری» می‎‏باشد، یعنی ری شامل دولاب است. ولی انتساب آن به تهران معلوم نیست.

ابوریحان بیرونی در قرن پنجم هجری از ناحیتی به نام « کیسران» نام می‎برد که همان « قصرانِ» مسالک و ممالک نویسان است و اصطخری در المسالک و الممالک خود آن را از رساتیق ری می‎آورد و به دو قصران داخلی و خارجی تقسیم می‎کند. حدود این قصران را از قلعۀ « طبرک» ری تا بالاترین دامنه‏های البرز می‎آورند و از آنجا که قلعۀ طبرک ری در حدود کوه بی بی شهربانوی کنونی بوده است ، ناحیت قصران از این کوه شروع می‎شود و همه دامنۀ البرز و حتی قلۀ توچال را می‏پوشاند و در این پهنه حتی دره‎های خرم البرز داخل می‏شوند و بدین ترتیب، قصران در شرق محدود به جاجرود و در غرب به کن و سولقان می‏‎گردد و قصران خارجی شامل قسمت جنوبی شود که همه ده‎ها و رساتیق بین بخش داخلی و شمال ری را شامل می‏ گردد.

استاد سیدعبدالله انوار ـ عکس از متین خاکپور
استاد سیدعبدالله انوار ـ عکس از متین خاکپور

تهران با گذشتن از دوره تیمور و تیموریان، در حال افزایش بر کمیت خود، به دوره صفوی می‏رسد . شاه طهماسب به سال 944 قمری برای زیارت امامزاده حمزه که در جوار حضرت عبدالعظیم مدفون بود و جد او محسوب می‏شد، از تهران گذشت و این شهرک مطبوع طبع او افتاد و پس از یکی دو بار گذشت از تهران به سال 961 قمری دستور داد که در اطراف این شهر بارویی بسازند با یکصد و چهارده برج، معادل عدد سوره‏های قرآن و در هر برجی یک سوره قرآن را برای تبرک مخفی دارند. فاصله این برج‏ها از یکدیگر 53 گام بود و در چهار جهت تهران بدین سان قرار داشتند: در جنوب 40 برج و در شرق 21 برج و در شمال 31 برج و در غرب 22 برج. پیرامون این باورها خندقی عریض برای خاک برداری باروها ایجاد شد و معروف است محلۀ « چال میدان» تهران.

و سرانجام آقامحمدخان قاجار تهران را پایتخت کرد و برای این کار او دلایل زیر را می‎آورند:

الف) نزدیک بودن تهران به مازندران و استرآباد

ب) محصور بودن تهران از سه سو به کوه‏‎های بلند. این کوه‏ها می‎توانند مانند بارویی تهران را از حملات دشمنان حفظ کنند.

ج) جلگۀ تهران با دسترسی به ده‏های ورامین و شمیران و شهریار، از جهت اقتصادی خودکفا به زمان آقا محمدخان بود.

روزی که آقا محمد خان تهران را پایتخت کرد جمعیت تهران پانزده هزار نفر بود و چون آقا محمد خان کشته شد و فتحعلی شاه قاجار در تهران به تخت شاهی نشست بر آبادی تهران افزود . زیرا پایتخت حاجت به ادارات دولتی داشت و این ادارات به ساختمان نیازمند بودند، مضافاٌ سفارتخانه‏های خارجی نیز برای خود سفارتخانه‎ها و تأسیساتی برپا کردند.”

از طهران تا تهران ـ عکس از ژاله ستار
از طهران تا تهران ـ عکس از ژاله ستار

در بخشی دیگر از این شب هارون یشایایی با روایت قصه‏‎ای از زنی کلیمی به بیان گوشه‏ای از خاطرات این شهر پرداخت.

هارون یشایایی ـ عکس از ژاله ستار
هارون یشایایی ـ عکس از ژاله ستار

Chenarestan