رونمایی از کتاب « مردی که هیچ بود» برگزار شد
سپس نوبت به دکتر ناصر تکمیل همایون رسید و وی سخنان خود را با تشکر از مجله بخارا و انجمن علمی تاریخ دانشگاه تهران به خاطر برگزاری برنامههای پسندیده و مطلوب این چنینی شروع کرد و مرحوم مرتضی احمدی را یک مردم نگار و یک آنتروپولوژیست برجسته دانست که بدون داشتن مدارک پر زرق و برق و چشم گیر و دهان پرکن از دانشگاههای بزرگ ، آن چنان در این عرصه خودنمایی کرده که کس به گرد پایش نخواهد رسید.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مساله آموز صد مدرس شد
دکتر تکمیل همایون ، مرحوم مرتضی احمدی را فردی دانست که با مردم زیست و درین زیستن به حقیقتی رسید که خودش را هیچ نمی دانست و کتاب کسی که هیچ بود را بر همین اصل نامگذاری کرده است. این حقیقتی است که سالها قبل مولانا به درستی دریافته بود:
من کسی در ناکسی دریافتم بس کسی در ناکسیها یافتم
وی افزود: آنچه در آثار مرحوم احمدی متد و روش اوست چیزی نیست مگر شوق و عشق و علاقه او به مردم و به تهران مثل مرحوم جعفر شهری که آثار گران سنگش چون«پنج جلدی تهران قدیم» ، «شش جلدی تاریخ اجتماعی تهران» و «تک جلدی تهران قدیم» هرگونه پژوهش درمورد تاریخ قدیم شهر تهران و تاریخ اجتماعی ایران در صد سال اخیر را مدیون خود کرده است.
تکمیل همایون در ادامه گفت:« خانواده مرتضی احمدی اصالتاً تفرشی بود. سابقۀ حضور این تفرشیها در تهران به عهد فتحعلیشاه و حتی عهد کریم خانی میرسد. در آن زمان که تعداد باسوادهای هر ایالت به اندازه انگشتان دست بود، منطقه تفرش و آشتیان و گرکان تعداد بیسوادهایش به انگشتان دست میرسید. از دوره فتحعلیشاه به بعد سیاست فرهنگی دولت قاجار مبتنی بود بر جذب این طبقات با سواد و تحصیل کرده و سکنی دادن آنان در گوشه و کنار شهر تهران. بدین ترتیب بسیاری از مستوفی الممالکها و منشی الممالکهای قاجار و پهلوی اول همین تفرشیها بودند. این تفرشیها در همه زمینهها جلودار بودند. ما دانشجو که بودیم مرحوم عبدالعظیم خان قریب استاد گرامر ما بود و ما آن چنان او را احترام کرده و دوست میداشتیم که قبل از رسیدن اتوموبیل شخصیاش به محوطه دانشگاه صف میکشیدیم و گاه برای باز کردن در ماشین برای او و مشایعتش تا بالای پله بچهها به جان هم میافتادند. خوب او یک گرکانی بود. مرحوم عبدالکریم قریب استاد مسلم و بدیل زمین شناسی ایران بود. جناب پروفسور حسابی و پدرشان هم از همین دست بودند. مرتضی احمدی هم در ادامه همین افراد است و این بار یک بچه ترونیه تفرشیالاصل پیدا میشود و وارد عرصه مردم نگاری ، مردم شناسی و آنتروپولوژی میشود!»
دکتر تکمیل همایون با خاطر نشان کردن رشد سریع ارتباطات و تغییرات گسترده چهره شهرها و به تبع آن هم آمیزی فرهنگهای کهنه و نو درین هیاهوی تکنولوژی ، شوق مرتضی احمدی را برای تهران شناسی و مردم نگاری تهران قدیم را یک امر ستودنی دانست و اذعان داشت که به حق از عهده این مهم برآمده است.”
پس از آن آقای نصرالله حدادی سخنرانی خودش را آغاز کرد و گفت: “نمیدانم این حسن اتفاق است یا از بد حادثه ، و هر چه هست، مرتضی احمدی در روز و شبی به یاد ماندنی از دنیا رفت که تعلق خاطر بسیاری به آن داشت، یعنی سیام آذر 1393، یعنی شب یلدای ایرانی .”
نصرالله حدادی سخنرانی مبسوطی ارائه داد که در جایی از سخنرانیاش گفت:” نام مرتضی احمدی حداقل نیم قرن است که در ذهن و خاطره من حک شده و من هرگز بازی زیبای او در سریال بچه محلش،یعنی علی حاتمی را از یاد نمیبرم. اشارهام به سریال « سلطان صاحبقران» است که مرتضی احمدی نقش نایبالسطلنه را در این سریال ایفا میکرد. علی حاتمی و مرتضی احمدی بچه محله سراب وزیر امیریه گمرک و خیابان مهدی خانی بودند و به قولی بچه ناف تهران قدیم. امروز به بهانه رونمایی از کتاب « مردی که هیچ بود» آمدهایم هر چند که در آستانه چهلمین روز درگذشت او هم هستیم.
مرتضی احمدی آدمی بود که همواره بر اصولش باقی ماند و از رایو به خاطر بیاحترامی به او تا آخرین لحظه عمرش قهر بود.
مرتضی احمدی از میان ما رفت اما مردم ما هرگز او را فراموش نمیکنند و به نظر من او هنرمندی صادق، مردمی، دوست داشتنی، بیریا، راستگو صادق بود و هرگز عزت نفسش را از دست نداد. ”
ارسلان فصیحی خاطرهای از دوران همکاریاش با مرتضی احمدی را نقل کرد .
در این مراسم همچنین فیلمی از مرتضی احمدی که در محل انتشارات ققنوس از وی ضبط شده به نمایش درآمد.
* عکس ها از : ژاله ستار