بخارا بهاری با دفتر شعری از دکتر شفیعی کدکنی
دفتر شعری از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با پنجاه شعر منتشر نشده از ویژگی های بخارا بهاری است. به همراه مقالاتی از ژاله آموزگار، محمدعلی همایون کاتوزیان، اسماعیل جمشیدی، ایرچ پارسی نژاد و …
چهار شعر از پنچاه شعر شفیعی کدکنی را با هم میخوانیم و چهل و شش شعر دیگر را میتوانید در بخارای بهاری ( شماره 92) بیابید:
پاسخ
صدا،
آرایشِ مرغ است
و مرغ،
آرایش شاخِ درختِ باغ
درخت آرایش صبح است و
صبح از باغ در اشراق
کنون دریافتی کز چه
ندارد زندگی آرامشی
وقتی صدایی نیست
در آفاق.
پارادوکس
اینجا، که منم، کفری و ایمانی کو؟
وین دغدغه را حدیثِ پایانی کو؟
شیطان آمد وسوسهام کرد، امروز،
کـ«ای آدمِ سادهلوح! شیطانی کو؟»
عقربههای ترس
یا رِشوهای به ساعت دیوار
پنهان بده که دیرتر از پار
ما را بَرَد به جانبِ دیدار
□
یا پیشِ روی مردم عالم
ششلولِ خویش را بدر آور
شلّیک کن به ساعتِ دیوار.
آوارگی
یکچند زمانهام به تردید گذشت
و ایّامِ دگر به بیم و امّید گذشت
زین واژه به واژة دگر، آواره،
عمرم همه، در وطن، به تبعید گذشت.