
سخنرانی در دانشگاه ساپینزا امروز بیست ویکم اذر (دوازدهم دسامبر) ساعت یازده صبح به دعوت پروفسور کارلو چرتی استاد دانشگاه Sapienza در شهر رم و با همکاری Associazione Culturale Italo Iraniana ALEFBA سخنرانی سردبیر مجله بخارا درباره شاهنامه و تاریخ ملی ایران با حضور استادان و دانشجویان برگزار می شود . متن سخنرانی توسط دکتر ابوالحسن حاتمی دبیر انجمن الفبا به ایتالیایی ترجمه شده است.
اما این دانشگاه ساپینزا که هفتصد و چهارده ساله است!! (در سال ۱۳۰۳ میلادی) به دستور پاپ بو نیفاس بنیاد گذاشته شده .که معنی لغوی نام دانشگاه ساپینزا ” دانش ” است و ” فرزانگی” . از جهت اعتبار علمی بین ده دانشگاه برتر اروپا جایگاهی خاص دارد. از فارغ التحصیلان این دانشگاه از فرق گوناگون می توان از همین خانم موگویننی که مصدر کار پارلمان اروپاست….از دیگر چهره هایی که برای ما اشنا تر هستند : برناردو برتولوچی ، فدریکو فلینی ، جورج اگامبن و…….دهها شخصیت ادبی ، علمی و سیاسی دیگر……

دانشکده ادبیات و فلسفه که جلسه سخنرانی سردبیر بخارادر همین دانشکده تا چهل و پنج دقیقه دیگر اغاز می شود…..

متن سخنرانی ابتدا به فارسی قرائت شد ترجمه سخنرانی در بخش اول توسط دکتر حاتمی در بین حضار توزیع شده بود.

ابتدا دکتر ابوالحسن حاتمی دبیر انجمن فرهنگی ایرانی و ایتالیایی الفبا گزارشی از فعالیتهای نه ساله انجمن ارایه کرد و به حضار خیرمقدم گفت .

سپس پروفسور چرتی از همکاری ها و کارهای مشترک مجله بخارا و ایرانشناسان ایتالیایی گفت و از خاطرات بیست شب مشترک بخارا و فرهنگ وادبیات ایتالیا نکاتی را برشمرد.

از چگونگی ماندگاری زبان فارسی در طول بیش از هزار سال گفتم و اینکه چگونه شعر ونثر فارسی توانسته برای ما ایرانیان در گذر از حوادث تاریخی پناهگاهی برای ماندن باشد….

گفتگو با پروفسور پیه مونتسه درباره اخرین کتابش :PERSICA VATICANA که بالغ بر پانصد صفحه هست و در نه فصل تالیف شده وبرای اولین بار گنجینه فارسی واتیکان در این کتاب فهرستش امده است.

یادگاری از پروفسور پیه مونتسه از سفر قبل (۲۰۱۴). کتاب ” پانصد اثر ایران در شهر رم ” که برایم یادگاری نویسی کردند.

این قلم فروشی CORSANI که دو فروشنده از طرف نوه بنیانگذارش اداره می کنند در خیابانVia Ottaviano در بخش قدیمی رم هست . خیابانی که ما را به واتیکان یا میدان سن پیترو وصل می کند. در ۱۹۲۴تاسیس شده است.

دو فروشنده گفتند همین پیش پای ما نوه کورسانی رفته از مغازه به خانه. کلی درباره قلم ها گوناگون صحبت شد و معلوم بود که ادمهای اهل قلم دیده اند و خوشحال هستند. گفتند در سال۲۰۰۴از سوی شهرداری رم جایزه …..

دیگر اینکه یک قلم دوفلود پارکر را پشت ویترین دیدم که عتیقه بود و گفتند که پنجاه سال است که در ویترین نگاه داری می کنند…..

این هم عکسی از همان پارکر عتیقه که مزین به تصویر جغد هست….و غیر قابل فروش…..قلم های دیگری هم از وسکونتی بگیر تا کارانداش و ائورا در این مغازه بود که حکایت از تنوع کارهای انان می کرد….

یگر اینکه قبل از قلم فروشی رفتیم میدان سن پیتر در واتیکان که جماعتی به خط ایستاده بودند که وارد کلیسا بشوند و معلوم بود اهل ایمان هستند که سرما را تحمل می کردند تا نوبت حضور پیدا کنند….

درخت کاج کریسمس هم نهاده بر میدان .در قد و قواره این زیارتگاه و پاپ و دم دستگاهش که داستانها دارد که هر سال چگونه و از کدام شهر بیاورند و اذین کنند….

در گوشه دیگر میدان واتیکان صحنه تولد عیسی مسیح را بازسازی کرده و جماعت دعا کنان بر گردش می چرخیدن و جوانها ” سلفی ” ! می گرفتند..

دیدار از خانه پیراندلو که موزه شده است و ما یک شب بخارا را به او اختصاص دادیم و مجموعه مقالاتی را برایش در کتاب خورشید اقای کازری منتشر کرد.

لوحه که بر دیوار خانه پیراندلو نصب شده است: در این خانه صفحاتی از انچه زندگی بر او وا می داشت رقم خورد که نمایشنامه هایی دراماتیک توسط او خلق شد، تا تاریخ مرگش در دهم دسامبر ۱۹۳۶.

این مجسمه در شهر رم و مجسمه در میدان فردوسی تهران و مجسمه در ارامگاه فردوسی در طوس هرسه کار استاد بی بدیل زنده یاد ابوالحسن صدیقی است.

در سال ۱۹۵۸در این میدان در شهر رم نصب شده و استاد صدیقی در کارگاهی در رم به ساختن این مجسمه مدتی اقامت داشته است.

یکی از کشفیات شاهین مدرس ” خانه جغد ” در باغ خانواده قدیمی ” تورلو نیا” بود که سردرش را ملاحظه می کنید و خانم بد اخلاقی که سرپرست خانه جغد بود

با دکتر حاتمی و شیرین ذاکری رفتیم به یک کتابفروشی بسیار قدیمی در کوچه وپس کوچه های رم قدیم :LIBREIA ASEQ که داخل کتابفروشی موزه ایی بود.

بعد به یاد بهمن محصص به این قهوه فروشی معروف و قدیمی رم رفتیم که بوی قهوه این محل از چند صدمتری مدهوش می کند ادمی را.

فروشگاه رنگ و بوم که از سال ۱۸۲۵ به تاریخ دقت کنید دارد کار می کند و بهمن محصص مشتری پنجاه ساله اش بود….

و اما چند جمله هم در فضل و دانش دکتر ابوالحسن حاتمی بنویسم که دبیر انجمن فرهنگی ایرانی و ایتالیایی الفبا هستند. و با جمعی از دوستان چراغ فعالیتهای ادبی و فرهنگی مربوط به ایران را روشن نگه داشتند.

تحصیلات معماری را به پایان رساندن و در تر جمه هم دستی توانا دارند. کتاب” دریا ناپل را نمی بوسد از انا ماریا اورتزه که برنده جایزه ادبی هم شده به فارسی دلنشینی اقای کازری (کتاب خورشید) منتشر کردند.

کتاب دیگر از نویسنده ایرانی است: بیژن زرمندیلی که اساسا به ایتالیایی می نویسد و دکتر حاتمی رمان ” تابستان بی رحم ” را از او ترجمه کرده است.

اما کتاب جالبی که در دست چاپ دارند ” باغ ایرانی” است که روایت داستانی دختر سفیر ایتالیا در تهران هست درسالهای۱۳۸۰تا ۸۳ به نام کیارامتزالاما که باغ محل اقامتش در سفارت ایتالیا در فرمانیه اغاز می شود

این کتاب راهم از دوست مشترکمان دکترریکاردو زیپولی در کتابخانه دکتر حاتمی دیدم که حیفم امد خبرش را ننویسم.” گنج ها و مارها” شعر فارسی از قرن دهم تا بیستم…..
از دیگر رم گردی ها رسیدیم به میدانی که برونو متفکربزرگ ایتالیایی را زنده زنده دستگاه پاپ و کلیسا به خاطر عقاید ش و دفاع از کوپرنیک مرتد شناختند و در ملا عام در همین میدان به اتش کشیدندش.
مجسمه فیلیپو جوردانو، معروف به جوردانو برونو، فیلسوف،نویسنده و کشیش کاتولیک ایتالیایی است که در ۱۵۴۸ متولد شده و در ۱۷ فوریه ۱۶۰۰ در میدان کمپو دی فیوری، در دوره پاپ کلمنته هشتم، زنده آتش زده زده شد. ای ازادی………

جمعه پانزدهم دسامبر. میلان را در سرمای غریب گزش و تظاهرات دانش اموزانش اغاز کردم. چند صدنفر دانش اموز پرچم بدست و فریاد کشان در خیابانهای میلان در اعتراض به خصوصی کردن مدارس مردم را به همدردی …….

چند دستگاه امبولانس و نیروهای پلیس مجهز به ابزار و ادوات ضد شورش و ردیف خبرنگاران و فیلم برداران.و نمایندگان احزاب بر این راهپیمایی نظارت می کردند که مبادا از دماغ کسی خونی بریزد……

گفتند که دولت را وادار به عقب نشینی کردند و این اجتماعات دولت را وادار به قبول خواسته ها کرده و امروز برای قدرت نمایی بچه ها جمع شدند.

ه همراه مرتضی لطیفی و سهیل دستمال چیان رفتیم دفتر انتشارات FRANCESCO BRIOSCHI که ناشر ادبیات معاصر فارسی است . فرانچسکو بریوسکی مدیر انتشارات می گفت اول در کار تدریس ریاضی بوده و بعد از باز نشستگی .

کار با نیت ترجمه اثار ادبیات عربی . هندی و ژاپنی و فارسی اغاز کرده و خانم مارگریت ویزمن معاونش از سال۱۹۹۹ همکاریش را اغاز کرده است.

فرانچسکو بریوسکی از خاطراتش در شرکت در نمایشگاه کتاب تهران گفت . وقتی گفتم در غرفه مارگریت ویزمن را دیدم .با تعجب گفت من بودم چطور منو ندیدی . گفتم شاید ان ساعت نبودید.