سعید حمیدیان و عشق به ادبیات/ زهرا ناطقیان

hamidian 50-70

صبح پنجشنبه بیست و سوم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و نود و پنج ، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، کتابفروشی آینده و مجله بخارا در پنجاه و دومین نشست از سلسله نشست های کتابفروشی آینده ، میزبان سعید حمیدیان ، استاد بازنشسته گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی ، پژوهشگر ، مصحح ، مترجم و مؤلف برجسته زبان و ادبیات فارسی ، بود . در ابتدای جلسه علی دهباشی از دکتر محمد امیر جلالی دعوت می کند تا با توجه به تسلطی که بر آثار سعید حمیدیان دارد به معرفی مختصری از آثار ایشان بپردازد.

علی دهباشی، دکتر سعید حمیدیان و دکتر محمدامیرجلالی
علی دهباشی، دکتر سعید حمیدیان و دکتر محمدامیرجلالی

 دکترمحمد امیر جلالی ، استاد ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی و از شاگردان دکتر سعید حمیدیان  به اختصار از آثار و زمینه‌های پژوهشی سعید حمیدیان می گوید و ویژگی‌های اخلاقی ، رفتاری و حرفه‌ای ایشان را به‌عنوان یک استاد ، پژوهشگر و مصحح برمیشمارد و در مورد ایشان می گوید :

  • امروز سخن از مردی است که بخشی از بار فرهنگ ایران‌زمین را در دهه‌های اخیر بر دوش داشته و بی‌شک در عرصۀ پژوهش و آموزش، یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های ادب و فرهنگ این مرز و بوم بوده است؛ پژوهشگری که عمر گرانمایه را صرف تدریس و تحقیق در عرصه‌های مختلف ادبیات کرده است: از ویرایش و ترجمه گرفته، تا لغت‌پژوهی و تصحیح و تألیف؛ از ادب شرق تا غرب؛ از کهن تا نو؛ از ویرایش و چاپ برجسته‌ترین متون ادب فارسی، همچون شاهنامۀ فردوسی، تا خمسۀ نظامی و مثنوی مولانا؛ از تصحیح متون نظم و نثر، همچون دیوان امیرشاهی سبزواری، تا تصحیح فرهنگ جعفری؛ ترجمۀ متن، از داستان و رمان و خطابه، تا تاریخ و نقد ادبی: از چخوف و داستایفسکی و آلدوس هاکسلی، تا گوردون چایلد و آی. ای. ریچاردز؛ از تألیف دربارۀ فردوسی و نظامی و سعدی، تا نیمایوشیج: از «درآمدی بر هنر و اندیشۀ فردوسی»، تا «آرمانشهر زیبایی» دربارۀ نظامی، و از «سعدی در غزل» تا «داستان دگردیسی» دربارۀ نیما. و اما آخرین اثر وی،  شرح شوق، جامع‌ترین، و رَوِشمندترین شرحی است که تاکنون بر اشعار حافظ شیرازی نوشته شده است؛ شرحی که بهاءالدین خرّمشاهی آن را «شرح کبیر حافظ» خوانده است؛ اثری که پژوهش، نگارش و چاپ آن قریب 30 سال به طول انجامیده و در سال 1393 به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران نیز شناخته شد.
  • آنچه گفتم، نه ستایه‌ای بی‌موجب است، و نه وامگزاریِ شاگرد به استاد؛ بلکه مقدمه‌ای بود بر این سخن که بدانیم فرق‌هاست میان آنکه ادبیات را حرفه بداند تا آنکه ادب را دستمایۀ زندگی و شیفتگی؛ باری ، زین قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند…
  • در اینجا به کوتاهی به چند بعد از ابعاد استاد اشاره می‌کنم. از خصایص رجال بزرگ فرهنگ، چندسویگی و ابعاد متعدد علمی و شخصیتی ایشان است؛ و در پژوهش، آموزش و منش حمیدیان نیز سخن‌ها می‌توان گفت: 1- پژوهش: آنچه دربارۀ گسترۀ مطالعات و تحقیقات استاد حمیدیان بر سخنان پیشین می‌افزایم آن است که برخی به‌طور کلی، شیوه‌های تحقیق را در ایران به دو دسته تقسیم کرده‌اند: یکی مکتب دقت، که با نام علامۀ قزوینی گره خورده است و دودیگر، مکتب سرعت که مثل اعلای آن زنده‌یاد نفیسی است. در این میان، رویکرد حمیدیان را می‌توان آمیزه‌ای دانست از دو رویکرد سرعت و دقت؛ آمیزه ای کم نظیر از گستردگی کمی، و دقتی وسواس‌گونه در کیفیت پژوهش.
  • 2- آموزش: خوب به خاطر دارم که استاد حمیدیان در کلاسهای درسش همیشه خود را معلم میخواند. باری، حمیدیان درمیان شاگردانش، همیشه از برترین استادانی بود که گذشته از شأن علمی و جدیت استادی، در انتقال مطلب، برانگیختن و تأثیرگذاری، و ایجاد اشتیاق در شاگردانش که از برترین خصائص معلمی است، زبانزد بود؛ معلمی که شیفتگی و در ادبیات زیستن را به دانشجویانش می-آموخت؛ چه آنگاه که از ادب گذشته می‌گفت و چه وقتی چشمها را بر ادبیات امروز می‌گشود: آنانکه شاهنامه را به درس نزد وی خوانده‌اند هنوز به خاطر دارند که استاد هروقت از داستان رستم و سهراب سخن می‌گفت، چگونه اشک در چشمانش حلقه‌ها می‌زد. و اما گذشته از انس با متون هنریِ گذشته و الفتی که حمیدیان در میان شاگردانش برمی‌انگیخت، بخش اعظم حیات و بقای ادب معاصر نیز در دانشگاه علامه، در دهه‌های گذشته بی‌شک وامدار اوست؛ او که در کنار فردوسی و نظامی و سعدی و حافظ و مولانا، هم به خوبی نیما، شاملو، اخوان، فروغ و سپهری را می‌شناخت و هم آثار ایشان را با مهارتی کم‌نظیر درس می‌گفت.