بزرگترین شاعر پاکستانی در شبِ بخارا/ پریسا احدیان

eftekhar (1)

عصر دوشنبه، هفدهم اسفند ماه سال یکهزار و سیصد و نود و چهار، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همراهی گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار، مرکز دایرة المعارف بزگ اسلامی، بنیاد ملت، مؤسسۀ فرهنگی اکو و مجلۀ بخارا در دویست و سی و هفتمین نشست از مجموعه شب های بخارا میزبان «شب افتخار عارف»، شاعر اردو زبان کشور پاکستان بود.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان جلسه به شرح بیوگرافی از افتخار عارف از مقدمۀ کتاب «پنجره ای به سمت باغ گمشده» که مجموعه ای از اشعار میهمان این شب به ترجمۀ علی بیات بود، پرداخت:

” مهرماه سال گذشته شب زبان و ادبیات اردو را در محل کانون زبان فارسی برگزار کردیم. توفیقی بود که دگر بار میزبان شاعر این زبان، «استاد افتخار حسین»، باشیم. افتخار حسین، متخلص به عارف، در 21 مارس 1944، در شهر لکنئو در هندوستان به دنیا آمد. در همین شهر درس خواند و وارد دانشگاه لکنئو شد. او از این دانشگاه در سال 1962 لیسانس علوم اجتماعی گرفت و در کنار آن دورۀ دروس عمومی اردو، سنسکرت و انگلیسی را هم پشت سر گذاشت. همچنین در سال 1965 به دریافت مدرک فوق لیسانس از همین دانشگاه نائل شد و در ادمه تحصیلات خود را در دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک، در رشتۀ مدیریت رسانه پی گرفت. عارف دوران کودکی، نوجوانی و شروع جوانی را در شهر لکنئو سپری کرده است. کسانی که تاریخ هندوستان را مطالعه کرده اند، نیک می دانند که در قرن هجدهم و نوزدهم، این شهر در هندوستان از اهمیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بسیار زیادی برخوردار بود. بعد از حملۀ نادرشاه افشار هندوستان و سپس حملات متعدد قبایل نیم وحشی شمال هند به این شهر در آن زمان، دهلی دیگر محل امن برای مردم نبود. به همین دلیل بسیاری از مردم این شهر و در رأس آنها ادیبان و شاعران در نیمۀ قرن دوم قرن هجدهم به این شهر مهاجرت کردند و به این ترتیب بر غنای فرهنگی این شهر افزودند. عارف به لکنوی بودن خود و فرصت پرورش در این فرهنگ، همیشه افتخار کرده و این شهر را در دوران کودکی خود، از لحاظ ادبی و فرهنگی، بسیار مهم تلقی می کند. او بر این عقیده است که با استیلای انگلیسی ها بر هندوستان پس از واقعۀ 1857 و خارج شدن حکومت از دست مسلمان ها، از جمله شهرهایی که به نوعی تمدن اسلامی در آن به شکلی ادامه یافت و به ادامه و بقای آن اصرار ورزید، شهر لکنئو بود. عارف دوران کودکی اش را در کنار بازی های کودکانه، به مطالعه سپری کرد. به مطالعۀ تاریخ و شعر، علاقۀ وافری داشت. او می گوید که در محله اشان کتابخانه ای بوده است به قیمت یک اَنه (واحد پول خرد هندوستان معادل یک صدم روپیه) کتاب های خود را به خوانندگان، به امانت می داده است. از این کتابخانه، کتاب هایی را به امانت می گرفت و با ذوق و شوق فراوان آن ها را تا روز بعد تمام می کرد و فردا کتابی دیگر به امانت می گرفت. از آنجا که دوران کودکی اش با تنگدستی سپری شده است، در جایی می گوید:”در محله، خانۀ ما جزو خانه هایی بود که برق نداشت. برای این که شب ها بتوانم مطالعه کنم، یک بطری نفت برای فانوس می خریدم که معمولا تا نیمه شب آن هم تمام می شد. بعد از خاموش شدن فانوس به مرور به آنچه خوانده بودم می پرداختم. همچنین فردا نیز دوباره در دانشگاه، آن را مرور می کردم. در این تعطیلات تابستانی دانشگاه، در کتابخانه، با حساب قفسه به قفسه کتاب ها را می خواندم. یعنی تصمیمی می گرفتم که در این تعطیلات یک یا دو قفسه از کتاب های کتابخانه را بخوانم.”

photo_2016-03-08_08-44-07

افتخار عارف در سن بیست و یک سالگی، تصمیم گرفت که به پاکستان مهاجرت کند و به این ترتیب وارد شهر کراچی شد. او به این هجرت خود اهمیت زیادی می دهد و بر این عقیده است که این عمل برای او یک انتخاب آگاهانه بوده و هیچ اجباری در پس آن نبوده است. در کراچی در سال 1967 با دختر یکی از بستگان مادری اش ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری است به نام تطهیر فاطمه که از روی محبت گیتی صدایش می کند و پسری به نام علی. عارف از سال 1965 تا 1977 در بخش برون مرزی رادیو پاکستان مشغول به کار شد. در رادیو، سمت گویندۀ اخبار به زبان های اردو و هندی را بر عهده داشت. برای خواندن یک بولتن خبری، ده روپیه داده می شد. ابتدا در هفته دو یا سه روز خبر می خواند که بعدها به هفت روز افزایش یافت. آنچه موجب شهرت او شد، حضور او در یک برنامۀ تلویزیونی آن زمان به نام «محک» بود که به عنوان یکی از مجریان برنامه، برای او شهرتی ماندگار و زودرس را به ارمغان آورد. هنوز هم بسیاری از مردم پاکستان این برنامه و حضور مؤثر افتخار عارف را به یاد دارند. از سال 1977 به انگلستان رفت و به عنوان مدیر روابط عمومی در بانک بین المللی اعتبار و تجارت لندن، مشغول به کار شد. در سال 1981 تا 1990 به عنوان مدیر اجرایی مرکز اردو در لندن، انتخاب شد. این مرکز با نظر شخصیت های ادبی مشهوری چون الطاف گوهر، مشتاق احمد یوسفی صاحب سبک در طنز اردو و ابن حسن برنی و آغا حسن عابدی و … افتتاح شد. افتخار عارف، در این مرکز خدمات شایانی به زبان و ادبیات اردو انجام داد. نشست های هفتگی و ماهیانه، سخنرانی، مشاعره، مراسم معرفی شخصیت های ادبی اردو که به لندن سفر می کردند، چاپ کتب، ایجاد یک کتابخانه و اتاق مطالعه در مرکز از جمله خدمات افتخار عارف در مدت تصدی مسئولیتش در این مرکز به شمار می رود. افتخار عارف پس از مدت طولانی دوری از کشور در سال 1991 به پاکستان برگشت و یک بار تا سال 1995 و بار دوم از سال 2000 تا 2008، به سمت ریاست آکادمی ادبیات پاکستان منصوب شد. ایشان در فاصلۀ سال های 2009 تا 2012 ریاست فرهنگستان زبان و ادبیات اردو را بر عهده داشت. نکتۀ قابل توجه این است که عارف از دو سال پیش ریاست مؤسسۀ فرهنگی اکو یعنی از سال 1392 تاکنون در ایران به عهده داشته است. برای ما افتخار بزرگی است که یک شاعر بزرگ اردو را در یک سمت اداری فرهنگی در ایران داریم و دوستان توانستند در این مدت از دانش و ذوق شاعرانۀ ایشان بهره مند شوند.”