واخوشتی کوته تی شویلی، مترجم دیوان حافظ و مولانا به زبان گرجی

  • آقای کوته تی ویشلی مرد بزرگی بود که در شرایط بحران و سختی پرورش یافت . بهتر است برای شناخت بهتر محیطی که این شاعر در آن پرورش یافته است کمی با سیستم سیاسی کشور شوروی که خوشبختانه از بین رفته است آشنا شویم ، وقتی که کمونیست ها در کشور روسیه پیروز شدند و حکومت را به دست گرفتند تصمیم گرفتند امپراتوری تزاری روسیه را احیا کنند و به این منظور به کشورها و ممالک دیگر که متعلق به خودشان می دانستند حمله کردند ؛ بعد از فروپاشی تزاری روسیه در تاریخ 26 می 1918 گرجی ها رسماً اعلام استقلال کردند و به مدت چهار سال این حکومت مستقل برپا بود و مردم آن به راحتی زندگی می کردند ، اما متأسفانه کمونیست ها مرحله به مرحله با ارتش سرخ به قفقاز جنوبی وارد شدند ، اول آذربایجان ، سپس ارمنستان و در نهایت گرجستان را تصرف کردند ؛ آنها وضعی را ایجاد کردند که مردم خودشان در مقابل هم قرار می گرفتند و به بهانه ضد سوسیالیست بودن و یا مخالفت با نظام کمونیستی یکدیگر را می کشتند ، افراد در چنین جامعه ای حتی اظهار نظر هم نمی کردند ، در سرتا سر شوروی میلیون ها نفر به همین دلیل کشته شدند و گرجستان که جزئی از شوروی بود هم از این قاعده مستثنی نبود ، همه این ها گفتم تا برسم به این نکته که خود واخوشتی کوته تی ویشلی وقتی که خردسال بود هم پدر و هم مادرش را از دست داد ، البته ایشان این شانس را داشته اند که خواهر بزرگترشان جای خالی پدر و مادرش را برایش پر کند .

ما در تفلیس یک دانشگاه دولتی داریم که در زمان فروپاشی تزار روسیه در گرجستان تأسیس شد ، در آن زمان هجده هزار دانشجو در آنجا داشتیم و هنوز هم داریم ، بعد از جنگ جهانی دوم دانشگاه تصمیم گرفت یک دانشکده جدید به نام خاورشناسی تأسیس کند که در این دانشکده سه رشته تدریس می شد : ” تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران ” ، ” تاریخ ، ادبیات و فرهنگ ترکیه ” ، ” تاریخ ، ادبیات و فرهنگ کشورهای عرب زبان ” آقای کوته تی ویشلی تصمیم گرفتند دانشجوی دانشکده خاورشناسی شوند و در رشته ایران شناسی تحصیل کنند ، بعدها ایشان بهترین استاد این دانشکده شدند ، هر سه نفری که امروز از سفارت گرجستان در اینجا حضور داریم این شانس را داشته ایم که دانشجوی آقای کوته تی ویشلی باشیم . آقای واخوشتی کوته تی ویشلی یکی از بهترین معلمان و خاورشناسان گرجستان بودند ، ایشان هم معلم بودند و هم شاعر بزرگ گرجستان ، که متأسفانه اشعارشان هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده اند .

یوسب چاخواشیولی - عکس از مریم اسلوبی
یوسب چاخواشیولی – عکس از مریم اسلوبی

وقتی در مورد روابط تاریخی فرهنگی بین دو ملت و کشور صحبت می کنیم حتماً باید خاطر نشان کنیم که طی سه هزار سال این دو ملت بسیار به هم نزدیک بودند چه قبل از اسلام و چه بعد از آن . از شروع تاریخ ایران با حکومت هخامنشیان ، سلوکیان ، اشکانیان ، ساسانیان و … این روابط بسیار نزدیک همواره در همه دوران برقرار بوده است ؛ در اوایل قرن چهارم میلادی پادشاه میریان ، پادشاه گرجستان که به همراه همسرش نعنا دین مسیحیت را در گرجستان رسمی کرد ، صد در صد ایرانی بود . در تفلیس نیز مجسمه پادشاهی وجود دارد که پدری گرجی و مادری ایرانی دارد . با حمله مغول ها ، اعراب و … به ایران وضعیت متفاوت می شود ، در سه قرن حکومت صفویان مناسبات قوی داشتیم و بعضاً سردارها و وزرای ایران از گرجی ها بودند ، مثلاً الله وردی خان بنیان گذار سی و سه پل گرجی است و نام خانوادگی او اوندیلادزه بود و یا رستم خان باگراتیونی داروغه شهر اصفهان در زمان شاه عباس . امام قلی خان ، پسر الله وردی خان نیز همراه با ارتش ایران برای بازپس گیری مناطق تحت نفوذ پرتغالی ها بسیار مبارزه کرد و در مدت زمان صفویه این مناطق برای ایران آزاد شد .

تقریباً یکسال است که تلاش سفارت گرجستان بر این است که مناسبات دو کشور را قوی تر کند . از نظر سیاسی دو کشور در حال حاضر بهترین سطح روابط قرار دارند . مقامات رسمی دو کشور سفرهای رسمی بسیاری داشته اند و خواهند داشت . بنده بی نهایت از لطف عزیزانی که در این جلسه شرکت کرده اند و ترتیبی داده اند تا یادی از واخوشتی کوته تی ویشلی کنیم سپاسگزارم و حتماً این درجه از احترام ایرانی ها به فرهنگ و ادب گرجی را به اطلاع اجتماع گرجستانی خواهم رساند .

سپس نوبت به خانم دکتر ماکا ناتادزه رسید ، ایشان در ابتدا پیام خانم زئو کوکوشویلی همسر واخوشتی کوته تی شویلی را که توسط خانم تیا شورغایا ترجمه شده بود قرائت کردند و متن پیام همسر کوته تی شویلی:

چيست زندگی جز فسانه و باد؟

به قول يک فيلسوف «زندگی گشتی است کوتاه قبل از خواب جاودانه”…

شکر خدا که در اين گشت کوتاه با آدم بزرگوار و شخصيت فوق العاده‏ای مثل واخوشتی کوته ‏تي شويلی همسفر شده بودم. کم‏ترکسی را ‏ ديده‏ ام که بدبختی‏ها و مصيبت ها همزمان با نعمت و محبت به اين اندازه نصيبش شده باشد و بار هر دو را تا آستانۀ آخرت با حرمت و شايستگی بر دوش خود کشيده باشد. واخوشتی شرافمندترين آدمی بود بين کسانی که در عمرم به آنها برخوردم. شخصيت خلاق و با استعداد بی نظيری، آزادمنش و تسليم‏ ناپذير. وی تا آخرين لحظۀ عمرش به آرمان‏های والايی وفاداری ‏کرده است.

عشق و شيفتگی که پس از آشنايی ما با هم به وجود آمد بر دوستی و احترام متقابل استوار بود. استعداد و مهارت واخوشتی در ابراز احساسات و عواطف به همان اندازه ای بود که در عرصه شعر و سخنوری که در اين زمينه کسی حريفش نمی‏ شد.

واخوشتی نوعی جذبيت درونی داشت که فقط مخصوص به افراد روشن‏فکر، تيزهوش و بذله‏‎گو است. هر محيطی که وی وارد می‏ شد سرشار ازسرور، جلال و شکوه می‏گشت. آدم با‏سليقه‏ ای بود با سبک خاص لباس پوشيدن، با آن صدای گرفته و خاص خود که هيچ گرجی آن را با صدای ديگران اشتباه نمی‎‏گرفت.

حتی در سن 75 سالگی واخوشتی جوان و زنده‏دل ماند و پيری نتوانست بر او غلبه کند.

دکتر ماکا ناتادزه - عکس از ژاله ستار
دکتر ماکا ناتادزه – عکس از ژاله ستار

محبت واخوشتی که از آن سهيم بودم را لطف آفريدگار می‏ دانم و بابت هر شعری که وی به من تقديم کرده بود سپاسگزارم. واخوشتی هر آرزويی را که داشتم برمی‏ آورد، تذکر را با شوخی و خنده می ‏آميخت و فقط در صورت ضرورت می‏ گفت…

اگر بخواهم تمام احساساتم نسبت به شادروان واخوشتی را با يک کلمه‏ ای يا عبارتی بيان کنم بايد بگويم که وی انسان اسطوره ‏ای بود. گرچه همزيستی ما بيش از 15 سال طول نکشيد اما انگار هزاران سال کنار هم ديگر زندگی کرده بوديم… مرا «زن و فرزندم» صدا می‏ کرد و بدين‏ گونه می‏ خواست اختلاف سنی‏مان را به شوخی بگيرد. ما با ياری هم ديگر از تمام موانعی که در راه پيش می ‏آمد با موفقيت عبور کرديم و فقط مرگی بود که ما را از هم جدا کند.

بهترين سال‏های زندگی‏مان کنار يک ديگر گذشت و واخوشتی کماکن زندگی و آينده ‏ام را تعيين می‏کند. پس از رفتنش برای فکر و انديشه وقت کافی داشتم تا به اين حقيقت پی ببرم: ترجيح می‏دهم کوله‏بار سنگین بيوگی واخوشتی کوته‏ تي شويلی، پر از خاطرات روزهای خوش‏ و فراز و نشيب‏های گذشته را بکشم تا آن لحظه‏ ای که خداوند متعال ما را دوباره در دنيای آخرت به هم برساند.

در پايان از کليه دست‏ اندارکاران اين برنامه و نيز حضار ارجمند بابت زحمتی که کشيدند قدردانی می‏ن مايم. در پناه خداوند، شاد و پيروز باشيد.

مزئِو گوگوچوری کوته‏ تي شويلی

شب ... عکس از مریم اسلوبی
شب … عکس از مریم اسلوبی

در ادامه خانم دکتر ماکا ناتادزه به معرفی دقیق تری از کوته تی ویشلی ، شاعر برجسته گرجی می پردازد :

  • در مورد فعالیت های کوته تی ویشلی حرف های بسیار می توان زد ، ولی من تنها خلاصه ای برای شما می گویم . آقای واخوشتی کوته تی شویلی دانشمند زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه دولتی تفلیس بود ، یکی از مهمترین آثار ایشان دیوان شرقی غربی است که در آن اشعار شعرای مشهور ایرانی نظیر خیام ، رودکی ، ابوسعید ، سنایی ، سعدی ، جامی و… متن فارسی و ترجمه گرجی اشعار در این کتاب چاپ شده است ، این کتاب سالها به عنوان پر فروش ترین کتاب گرجستان شناخته می شد و نیز با حمایت سفارت ایران در تفلیس به عنوان کتاب سال این کشور معرفی شد ، از دیگر آثار و تألیفات این ایران شناس می توان به درک اشعار حافظ ، ترجمه رباعیات خیام ، جستجوی ادبی ، ترجمه اشعار جامی ، ترجمه کتاب موش و گربه زاکانی ، ترجمه اشعار حافظ ، تأکید به قافیه فارسی ، مجموعه شعر ایرانی و ترجمه اشعار امام خمینی اشاره کرد ، مقاله ای هم در مورد اشعار خیام نوشته بودند که توسط خانم دکتر تیا شورغایا ترجمه شد و در مجله بخارا به چاپ رسید . اشعار فارسی در گرجستان توسط مترجمین بسیاری ترجمه شده ولی ترجمه های او متمایز و منحصر به فرد است ؛ ترجمه اشعار فارسی کار سختی است و ترجمه اشعار حافظ کاری سخت تر ولی کوته تی شویلی اشعار حافظ را به خوبی و با حفظ ظرافت های آن ترجمه کرد ، استاد توانست حافظ را در گرجستان با ترجمه هایش به گرجی زنده کند . ایشان نه تنها مترجم اشعار فارسی بود بلکه خودش شاعر هم بود ، شاعران گرجی بسیاری را می شناسم که در مورد اشعار فارسی ترجمه هایی دارند ولی جرأت چاپ آن را به خودشان نمی دهند ، زیرا که قبلاً توسط مرد بزرگی مانند واخوشتی کوته تی شویلی ترجمه شده است ، او از ایران شناسان برجسته گرجی بوده که تألیفات و ترجمه های متعددی را در زمینه شعر و ادب فارسی در سطح عالی داشته و شاگردان ایران شناس بسیاری را در دامن خود پرورانده است . در آخر می خواهم از شما تشکر که این امکان را به ما گرجی ها می دهید تا بتوانیم در ایران در مورد شاعر محبوبمان صحبت کنیم .

سپس ماموکا کورسبدیانی رایزن اول گرجستان از واخوشتی کوته تی شویلی ، محبوبیت ترجمه هایش در گرجستان و خدمات او در شناساندن فرهنگ و ادبیات فارسی به گرجی ها سخن گفت و اظهار امیدواری کرد که این روابط فرهنگی در ایران و نیز گرجستان ادامه یابد و با بسط این روابط محققان و ادیبان گرجی بیشتر در زبان فارسی معرفی شوند.

ماموکا کورسبدیانی - عکس از ژاله ستار
ماموکا کورسبدیانی – عکس از ژاله ستار

پس از آن علی دهباشی متن پیام گیورگی لوبژانیدزه، شاعر، مترجم، استاد دانشگاه ایوانه جاواخیشویلی، تفلیس که توسط خانم تئا شورغایا ترجمه شده بود را خواند:

« شادروان آقای واخوشتی کوته ‏تی شویلی شاعر، مترجم و محقق برجسته گرجی در سال 1934 میلادی در یک خانواده اصیل و فرهنگی گرجستانی چشم به جهان گشود. پدر وی “واختنگ کوته تی شویلی” نقاش و مجسمه‏ ساز، منتقد ادبی و محقق سرشناس ادبیات عامیانه گرجستان بود و در این زمینه کتاب های بسیار پر محتوایی را به رشته تحریر آورده بود. مادرش «نینو دیلوسکا» فرزند یک خانواده لهستانی الاصل بود که چند پشت آن در گرجستان زندگی کرده و خود را عضو تمام عیار جامعه این کشور می دانستند.

سرنوشت برای شاعر و مترجم آینده نصیب سنگینی را رقم زده بود. وی نوزاد یک ماهه ای بیش نبود که مادرش بر اثر بیماری کم خونی که زایمان آنرا شدید تر کرده بود جان به جان‏آفرین سپرد. تقریبا یک سال بعد از این حادثه ناگوار پدر واخوستی کوته ‏تی‏ شویلی هم به خاطر فعالیت ادبی و روشن‏فکری وی توسط رژیم کومونیستی حاکم درکشور بازداشت و بدون محاکمه اعدام شد.

بدین ترتیب سه فرزند خانواده که بزرگترشان به نام لیلا دختربچه سیزده ساله بود عملا بی سرپرست و به امید کمک بستگانشان باقی ماندند. لیلا با هزار زحمت توانست واخوشتی و مانانا خواهر دیگر خود را تربیت نماید.

بعدا واخوشتی کوته‏ تی شویلی تمام زندگی خود را به حق مدیون زحمات خواهر بزرگش می دانست که هر گز ازدواج نکرده و کمر همت را کلا به بزرگ کردن خواهر و برادر کوچکش بسته بود. فداکاری و از خودگذشتگی این بانوی بزرگوار در واقع استعداد درخشنده واخوشتی کوته ‏تی شویلی را برای فرهنگ و ادبیات گرجستان حفظ کرد.

و اما واخوشتی کوته‏ تی شویلی پس از پایان مدرسه شماره یک تفلیس تحیصلات خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی تفلیس ادامه داد و این رشته را تا مقطع دکترا با موفقیت به اتمام رساند. پایان نامه دکترای وی تحت عنوان ترکیب قافیه فارسی که بعدا به صورت کتاب هم چاپ شد کاری است بسیار مهمی که نظیر آن را در ایرانشناسی جهان نیز کمتر می‏توان یافت. جای بسی تاسف است که این کتاب هم مثل کارهای دیگر ساير ایرانشناسان گرجی تا به حال به زبان فارسی ترجمه نشده و جامعه ایرانی عملا به آن‏ها دسترسی ندارد. کتاب مذکور آقای کوته تیشویلی پر از ملاخظات و نکته‏ های مهمی است که روند توسعه و مراحل تکامل قافیه را در شعر کلاسیک فارسی از یک دیدگاه تازه ای به معرض خواننده می گذارد. و اینکه کوته‏ تی شویلی نه تنها دانشمند و محقق بلکه خود شاعری توانمند و با سلیقه ‏ای بود به کار تحقیقی وی عمق و جذابیت خاصی بخشیده است.

اصولا گرجیان از دیرباز به ادبیات فارسی علاقه‏ مند بوده و بسیاری از آثار شاعران ایرانی را تقریبا هم زمان با نوشتن آن آثار به گرجی برگردنداند. به عنوان مثال می‏ توان از ترجمه ویس و رمین گرگانی یا کلیله و دمنه واعظ کاشفی نام برد که اولی در قرن 11-12 میلادی و دیگری در قرن 18 میلادی ترجمه شده و امروز هر دوی این ترجمه ‏ها گل سرسبد گنجینه ادبی گرجستان زمان خود به حساب می رود. با این وصف جالب توجه است که در قرون وسطی گرجیان ظاهرا به مقتضیات سلیقه و مد ادبی روز فقط آثار حماسه ای را ترجمه می‏ کرده‏ اند و بنا به گفته پاوله اینگوروقوا ادبیات شناس و محقق گرجی “در میان گلزار شعر غنانی فارسی چنان بی تفاوت گشته ‏اند که گلی توجه شان را به خود جلب نکرده است. ”

روند ترجمه شعر غنایی و غزلیات فارسی به زبان گرجی عملا در اوائل قرن 20 م. آغاز شد. بنیانگذاران این روند آقایان ایوستین ابولادزه و امباکو چِلیدزه بودند گرچه کمی دیرتر با به روی صحنه آمدن ما گالی تودوآ دانشمند و مترجم توانای گرجی ترجمه های شعر فارسی رنگ دیگری به خود گرفت و از اين رو زمینه ای برای آمدن آقای واخوشتی کوته ‏تی شویلی هم مهیا شد که در دست وی این روند به اوج خود رسید. کوته‏ تی شویلی با ترجمه عمر خیام، حافظ، جامی، مولانا، ابوسعید ابی الخیر، سنائی، کمال خجندی و … این شاعران را اتباع تمام عیار سرزمین شعر گرجستان کرده است.

به جرات می توان گفت که هر ترجمه استاد کوته‏ تی شویلی یک شاهکار است در آن تمام خصلت‏های متن اصلی چه از نظر مضون آن و چه از حیث زیبايی ادبی کاملا حفظ و متجلی شده است گرچه به نظر من گل سرسبد کارهای ایشان ترجمه‏ ای است از منتخب غزلیات حافظ که در آن مهارت و توانايی کوته‏ تی شویلی به کمال خود رسیده است.

هانری ماسه شرق شناس معروف فرانسوی می گوید: “ترجمه حافظ از فارسی به هر زبان دیگر به آن می ماند که آدم میل داشته باشد نور ماه را در گلدانی شیشه ای حبس کند. کاری است امکان‏ناپذیر و بی فایده…” واخوشتی کوته ‏تی شویلی از معدود مترجمینی بودند که این کار را با موففیت انجام داده اند.

روزی استاد کوته‏تیشویلی به ما که شاگردان ایشان بودیم گفت: “مترجم بی ریاترین مرد دنیا است. خود می‏سوزد و دود از دیگران به چشم مردم می‏خورد.”

واقعا این ستاره یتیم چه سوزشی داشت که با محو کردن خود، آسمان ادبیات گرجی را با اسامی بهترین شاعران فارسی‏گو تا ابد منور ساخته است.»

در ادامه، سردبیر مجله بخارا دو قطعه شعر از اشعار واخوشتی کوته‏ تی شویلی را با ترجمه تئا شورغایا برای حاضرین خواند.

سرانجام علی دهباشی از رحیم مرتضی وند سازنده فیلم مستند شاعر بهشتی دعوت می کند تا از تجربه آشنایی با کوته تی ویشلی و ساخت مستندش بگوید و مرتضی‎وند در این باره چنین می گوید:

ایرانشناسی وجه غالب خود را در معماری و بناهای باستانی دارد. اگر فولکلور مناطق مختلف، آشپزی سنتی ایران و تعزیه و نمایش های مذهبی نمودی در این عرصه داشته است بسیار اندک و در مقایسه با تحقیقات وسیع از بناهای تاریخی اصفهان، شوش، پاسارگاد، همدان چندان چشمگیر نبوده است.

مردم شناسی و بازتاب آن در فرهنگ یک ملت محدود و منحصر به تحقیقات و پژوهش های میدانی آکادمیک نبوده است. ادبیات و عرصه های دیگر خلاقیت نیز در رفتارشناسی و نگاه دقیق و موشکافانه به خصلت های قومی و بومی یک سرزمین نیز بسیار ثمر بخش بوده و جای تأمل و تحقیق فراوان داشته است.

کلیدر رمان ارزنده و مشهور محمود دولت آبادی بدون تردید در معرفی خصلت ها و آداب و رسوم اجدادی این نویسنده از هر نوع پژوهش و تحقیقات دیگر موفق تر و مؤثرتر بوده است.

ادبیات روسیه آینه مجلل این ملت، ادبیات فرانسه آینه غنایی و باشکوه ملت فرانسه و ادبیات اسپانیا آینه بسیار استوار و درخشان مردم آن بوده است.

واخوشتی با هوشیاری خاص و اشتیاقی که در شناخت ملت های دیگر داشته است، ادبیات آلمان را با گزینش شاعری مثل ریلکه و تشکیل یک حلقه ادبی در گرجستان بهترین عرصه برای شناخت آن ملت شناخته است.

رحیم مرتضی وند - عکس از مریم اسلوبی
رحیم مرتضی وند – عکس از مریم اسلوبی

رویکرد قوی و استواری نیز در معرفی ادبیات روسیه و قلل درخشان آن داشته است. با شناختی که از تاریخ دیرینه منطقه و ملت های همجوار داشته است معرفی فرهنگ و ادبیات ایران را به سایر فرهنگ های قفقاز ترجیح داده است. آنگاه که از اشعار سنایی در قرن چهارم شروع می کند بی توجه به ریشه های قومی و باستانی ما نیست که در ادبیات ما در نظم و نثر آن بسیار استوارتر از بناهای بجا مانده است. اشتیاق خاصی به این شاعر و شعرهای به جا مانده از او داشت و در محافلی که ایرانیان حضور داشتند چند بیتی از اشعار او را قرائت می کرد.

انتشارات دیوگنه در تفلیس مشوق و حامی او در انتشار مجموعه ای از اشعار فارسی با ترجمه گرجی آنها بوده است که بدون این حمایت شاید آثار این شاعر بلند تبار در زمینه معرفی ادبیات ایران به سامان نمی رسید. حضوری که واخوشتی در دانشکده های مختلف گرجستان داشته است و حضورش به بهانه معرفی ایران و ادبیات ایران بوده است سال های طولانی نمود خود را خواهد داشت. دانشجویان او اینک در محافل ادبی گرجستان استادان سرشناسی شده اند که حضورشان مانند خود واخوشتی محور استواری برای معرفی فرهنگ و ادبیات ماست.

در انتها بخشی از مستند شاعر بهشتی به نمایش درآمد.