شب جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران

3.اولین و شاید مهمترین نکته اینکه در این مدتی که با سایه زیسته ام ، متوجه شده ام که او برای شعر «حرمت» بسیاری قایل است. سایه کار شعر را بسیار جدی گرفته است. مردی به آسانگیری و پشت گوش اندازی او، وقتی به کار و بار شعر می رسد بسیار سختگیر می شود. نه با خودش تعارف دارد و نه با دیگری. بر مبنای معیارهایی که برای شعر دارد ، مدام شعرش را نقد و اصلاح می کند. بارها و بارها شعری را می سازد و دور می اندازد. این بیت نظامی را که:«هر چه در این پرده نشانت دهند/ گر نپسندی بِه از آنت دهد» یک آموزة بسیار مهم و معتبرِ هنری می داند.

در نتیجه تا شعری با استانداردهای سختگیرانه اش مطابقت نداشته باشد، آن را منتشر نمی کند. صبر غریبی هم در نگهداشتن و اصلاح شعر خود دارد. شاید این سجیة سایه، در روزگار شتابناک ما که جوانان شوق و ولع فراوان برای انتشار فوری شعرهایشان در فضا های مجازی دارند و به خود فرصت بازبینی و تکمیل و اصلاح شعرشان را نمی دهند ، قابل تأمل و بررسی باشد.

4.تا آنجا که دستگیرم شده است جانِ سخن و اعتقاد نهایی سایه این است که شعر اتفاقی است که در ساحت «زبان» رخ می دهد و زبان نیز بخش معتنابهش « آموختنی » است. در نتیجه مطالعه و ژرف نگری در میراث شعر فارسی را لازمة قطعی شاعری و فرصتی برای تعالی و تکامل شعر هر شاعر می داند. بارها از او شنید ه ام که چگونه کسی می تواند به زبان فارسی شاعری شعر بگوید و ادعای شعر خوب گفتن هم داشته باشد ولی سعدی را درست و حسابی نخوانده باشد؟ او حتی معتقد است که شعر بد گذشتگان را هم باید خواند تا با وقوف و آگاهی ، به مقتضای ادب از که آموختی از بی ادبان ، عمل کرد و از کاستی های شعرهای بد خود را بر کنار نگه داشت.

این را به چشم دیده ام که سایه یک لحظه از ظرایف شعر سعدی و حافظ که زبان غزلش بر پایه زبان آنها بنا شده ، غافل نیست. چند روز قبل که پس از برگشتن از بیمارستان به خانه با او حرف می زدم ، از نکته هایی می گفت که در ایام نقاهت در شعر سعدی کشف کرده بود و مدام توصیه می کرد که مبادا از سعدی غفلت کنید. به عبارت دیگر ، سایه دانش ادبی و شناخت زیر و بمهای زبان فارسی و آگاهی از سیر تطور شعر فارسی را رکن رکین خلاقیت شعری می داند و این مهم طبعاً از رهگذر ممارست در مطالعه و تدقیق در ادب فارسی حاصل می شود.

_DSC0003

5.در حیطه معنا و محتوای شعری هم باید گفت که سایه شاعری است که آرمان دارد؛ هم آرمان شخصی و هم آرمان اجتماعی. او معتقد است که شعر باید معطوف باشد به واگویة دردها و آرزوهای عمیق و ابدی انسان . انسانیت انسان، در نگاه او ، هم در حوزة روابط فردی و هم در پهنة حضور آدمی در اجتماع، معنا و تحقق می یابد. بنابر این او نمی پسندد که هیچ یک از این دو سویة زندگی انسانی- یعنی فردیت و تعهد اجتماعی انسان- در شعر ، مغفول واقع گردد. لذا او هم شاعرِ « غزل تن » است و روایتگر شیفتگی ها و اضطرابها و شوقها و بی تابیهای ناب عشق زمینی – یا به قول خودش عشق آدمی زادی- و هم شعرش بازتاب دهندة تکّه هایی از پیروزی ها و سرخوردگی ها و شکست های اجتماعی مردم ایران است.

تردیدی نیست که او اعتقاد راسخی به ایجاد تعادل در بازتاب جانب فردی و اجتماعی زندگی انسان در شعر دارد اعتقادش این است که شاعر باید بکوشد در فضای متلاطم و لغزان سیاسی- اجتماعی ایران رابطة حساب شده ای با جامعه و جریانهای اجتماعی برای خودش تعریف کند و بینش سیاسی و اجتماعی اش را به شکل     سنجیده ای با جامعه در میان بگذارد. در یک کلام، سایه شاعری را می پسندد که در وهله اول و اصلی، «شاعر» باشد و همچنین با جامعه و سیاست پیوند سازنده داشته باشد اما سیاست زده نباشد! و تحقق این مهم البته بسیار سخت است؛ بسیاری از شاعران در این ورطه فرو شده اند و شعرشان تبدیل شده به مشتی شعار که تاریخ مصرف دارد.

6. سایه معتقد است که شاعر باید دلِ توانگر و طبعِ بلندِ بی نیاز از ستایش دیگران داشته باشد. بارها ازو  شنیده ام که اگر حکیم ابوالقاسم فردوسی هم بگوید که فلانی بهترین شاعر همه روزگاران است ، حتی ستایش مردی چون فردوسی نیز برای کسی که شاعر خوبی نیست ، فایده ای در پی ندارد. آنچه – به قول او – « شاعر را نجات می دهد» نه تعریف و تمجید های بی ضابطه و بی بنیاد این و آن است و نه جلوه گری ها و تبلیغات و هیاهوهای رسانه ای ؛ بلکه در نگاه او « آنچه شاعر را نجات می دهد فقط و فقط و فقط شعر خوب اوست ولاغیر » و صد البته که شعر خوب گفتن بسیار بسیار دشوار است. این تلقّی سایه در زمانه ای که تعداد لایکهای آنچنانیِ نشأت گرفته از مناسباتِ آنچنانی تر، ملاک داوری خوب و بد شعر در نزد عدّه ای شده، شاید قابل تأمل و بررسی باشد .

سایه همچنین اعتقاد داردکه رد و انکارهای برخاسته از اغراض فردی و باندی و سیاسی نیز نباید وقت شاعر را بشولیده و تباه کند. می گوید شاعر وقتی با خودش و مردم صادق باشد و شعرش را جدی بگیرد و خوب مطالعه کند و در مسیر تعالی شعرش ، همة تلاشش را بکند و پیوسته در حال پویه و پیمودن باشد و در نتیجه، شعر خوبی گفته باشد که مخاطبِ بی غرضِ آگاه آن را تأیید کرده باشد ، دیگر نباید باکی از طعن و انکار مدعیان و مغرضان داشته باشد . از نظر او وقتی شاعر با خودش « رو راست» است ، اولین و شاید بهترین منتقد و داور شعرش، خودش محسوب می شود. البته ایشان منکر اهمیت نقد منصفانة مبتنی بر دانش و شناخت نیست.

6.نکته ای که بارها و بارها از او شنید ه ام و شاید این نکته را دام خطر شعر جوانان می داند، توجه بیش از حد برخی جوانان به شگردهای زبانی و نحوی و وزنی و ایماژی و غیره است. سایه « سَبک جویی» افراطی برخی جوانان را نمی پسندد و آن را از مقولة « بند بازی » و « تردستی » و « عملیات محیر العقول» می داند که حس و شعور و عاطفه ای را منتقل نمی کند. بارها دیده ام که با غصه می گوید فلانی جوان مستعدی است ، درد و درک و عاطفه شریفی هم دارد، امکانات زبانی اش هم خوب است اما به جای اینکه بنشیند مثل دختر یا پسری خوب – البته سایه تعبیر دیگری به کار می برد و می گوید مثل « بچه آدم»!- ، باری به جای اینکه بنشیند و مثل « بچه آدم» شعرش را بگوید ، همه همّ و همّتش را گذاشته برای اینکه طرفگی شعر و قدرت شاعری اش را به رخ بکشد و جلب توجه و اعجاب و تحسین کند.

تجلیل از سایه  ـ میلاد عظیمی، علی دهباشی و عیلرضا بهرامی ـ عکس از متین خاکپور
تجلیل از سایه ـ میلاد عظیمی، علی دهباشی و عیلرضا بهرامی ـ عکس از متین خاکپور

7.نکته آخر اینکه سایه به آینده شعر فارسی و جوانانِ شاعر امیدها بسته اما نگران هم هست. نگرانِ اینکه مبادا جذابیت فریبندة « حاشیه ها»، جوانان را از« متن » کارکه سرودن « شعر » است غافل کند. منظورش هم از شعر، شعری است که با زندگی پیوند خورده است ؛ شعری که زمزمه اش می کنی تا ستم را تاب بیاوری و سرپا بایستی ؛ شعری که چون چراغ، شبت را روشن می کند تا زیبایی را ببینی و ستایش کنی و به آن دل بسپاری ؛ شعری که به مدد آن « امیدِ روزِ بهی» را در دل ها زنده نگه می داری…

من آن ستاره شب زنده دار امّیدم         که عاشقان تو تا روز می شمارندم

مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش     به وعده های وصال تو زنده دارندم

کدام مست می از خون سایه خواهد کرد     که همچو خوشه انگور می فشارندم

در ادامه بخش اول مراسم اختتامیه نهمین دوره جایزه کتاب سال شعر «خبرنگاران»، فیلمی پخش شد که در آن هوشنگ ابتهاج پس از بیان فلسفه سرودن شعر معروف «ارغوان» این شعر را خواند.

سپس در ادامه مراسم، با حضور علیرضا بهرامی و علی دهباشی، تندیس و لوح سپاس جایزه به‌همراه پرتره‌ای که سال 1384 توسط مرتضی فرج‌آبادی – مدیر بخش عکس ایسنا – از سایه گرفته شده بود، به‌صورت امانت به میلاد عظیمی سپرده شد تا در اولین فرصت به امیرهوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) برسد.

آدم عاقل جایزه شعر برگزار نمی‌کند!

در بخش دوم این مراسم، علیرضا بهرامی – شاعر و دبیر جایزه – به سخنان حسن گوهرپور (داور جایزه) که اجرای مراسم را به عهده داشت، اشاره کرد و گفت: آقای گوهرپور در یکی از توصیف‌ها، من را شاعری ولرم خطاب کردند ولی من می‌خواهم کمی از سر جنون حرف بزنم؛ چون آدم عاقل کلا جایزه ادبی برگزار نمی‌کند؛ اگر هم برگزار کند، جایزه شعر برگزار نمی‌کند؛ اگر هم جایزه شعر برگزار کرد، آن‌را خصوصی برگزار نمی‌کند؛ اگر هم جایزه خصوصی برگزار کرد به این شکل و با این‌قدر محدودیت خودخواسته برگزار نمی‌کند؛ و اگر باز با همه این موارد جایزه برگزار کرد، به دوره نهم نمی‌رسد. حالا هم تصورم این است که این جایزه به دوره دهم هم می‌رسد اما دوست دارم با همراهی دوستان شاعر و روزنامه‌نگارم در گذشته و آینده، به دوره بیستم برسد.

دبیر جایزه شعر خبرنگاران با بیان این‌که به توضیح برای برگزار شدن مراسم پایانی جایزه بدون اطلاع‌رسانی عمومی و به شکل خصوصی نیازی نیست، اظهار کرد: در متنی که توسط دکتر عظیمی خوانده شد، ذکر شد که امیرهوشنگ ابتهاج نخستین دفتر شعر خود را 70 سال پیش منتشر کرده است. من خودم اصلا فکر نمی‌کنم به 70 سالگی برسم چه رسد به این‌که بیش از 70 سال سابقه شاعری داشته باشم.

این شاعر سپس به نخستین دیدار جدی خود با سایه در سال 1384 اشاره کرد و گفت: عکسی که امروز به ایشان پیشکش شد نیز در همان دیدار گرفته شده است. در آن دیدارها که یک‌بار مرحوم زهرایی هم حضور داشت، از همه چیز سخن می‌گفتیم. از مسابقات تنیس تا انتخابات ریاست جمهوری. همه چیز جدی بود و در عین حال هیچ چیز جدی نبود. آخرین‌باری هم که با ایشان صحبت داشتم و از او اجازه خواستم تا خبر تجلیل از او را در این دوره اعلام کنیم، باز هیچ قطعیتی در سخن ایشان نبود. نه درباره‌ آمدن به ایران در موعد همیشگی و نه درباره نیامدن. باز هم همه چیز موکول شد به این‌که «حالا ببینیم چه می‌شودِ» ایشان. آخرین باری هم که با خانم یلدا ابتهاج صحبت کردم گفت که تمایل دارد درصورت فراهم بودن شرایط، هفته بعد از تعطیلات نوروزی به ایران بیایند ولی برمبنای همان «حالا ببینیم چه می‌شود»، مراسم را برگزار می‌کنیم.

برگزاری اختتامیه در اواخر اسفند هشدار است

بهرامی سپس درباره برگزاری مراسم اختتامیه جایزه شعر خبرنگاران اظهار کرد: شاید یک ویژگی جایزه شعر «خبرنگاران» در این است که مراسم اختتامیه آن هر ساله در اواخر اسفندماه برگزار می‌شود. زمانی که تقریبا همه چیز جدی کشور تعطیل شده و همه کارها به بعد از تعطیلات نوروز موکول شده است؛ چون تصور این است که در ایام پایانی سال کار مفید انجام نمی‌شود. برگزاری این جایزه در این ایام شاید تلنگری است که می‌گوید در زمانی که همه فکر می‌کنند همه چیز تعطیل است، امکان فعالیت هست؛ تو خود باید کوشا باشی.

او با تشکر از داوران این دوره و دوره‌های قبل جایزه گفت: در تمام این دوره‌ها شاعر – روزنامه‌نگاران شریف با مسؤولیت و دقت آثار را برسی کرده‌اند؛ شاعران و روزنامه‌نگارانی چون محمدحسین مدل، افشین شاهرودی، محمد ولی‌زاده، یاسین نمکچیان، پونه ندائی و حسن گوهرپور که در این دوره همراه‌مان بوده‌اند.

او سپس گفت: همه کسانی که وعده کرده بودند در بخش مالی به این جایزه کمک می‌کنند، به دلایلی که عذرشان هم موجه بود، نتوانستند به این جایزه کمک کنند، بنابراین ما ضمن تشکر از این دوستان، به حداقل‌ها اکتفا کردیم.

کتاب‌هایی که به اعتبار شعر لطمه زده‌اند

دبیر جایزه کتاب سال شعر «خبرنگاران» سپس گفت: می‌خواهم درباره یک خطر صحبت کنم؛ در طول این 9 سالی که این جایزه برگزار شده همواره از سوی داوران هرسال تعداد قابل توجهی مجموعه شعر خوانده شده است. بنابراین ما در این سال‌ها، به شکلی حسی و برداشتی، به این واقعیت رسیده‌ایم که آن‌چه در این سال‌ها، بخصوص دو سه سال اخیر در قالب مجموعه شعر منتشر می‌شود، در برآیند خود، با افت تدریجی قابل توجهی مواجه است؛ به‌طوری‌که وقتی آثار در یک رقابت قرار می‌گیرند، در همان خوانش اولیه برخی از آن‌ها به سرعت از بقیه پیشی می‌گیرند و تعداد زیادی از آن‌ها جا می‌مانند. این مسئله نشانه خوبی نیست. می‌توان گفت یکی از دلایل این موضوع در دو سه سال اخیر، عملکرد ناشران نوظهوری است که زیر عنوان ناشران «تخصصی» شعر فعالیت می‌کنند. البته شاید خیلی جالب نباشد که دبیر یک جایزه شعر این حرف را بزند ولی باید بگویم هدف ما برگزاری جایزه نیست، بلکه جایزه وسیله‌ای است برای پرداختن به اهداف دیگر شعر. واقعیت این است که این دست از ناشران، ناشر تخصصی شعر نیستند. شاید در بهترین حالت، ناشر اختصاصی شعرند. یعنی ناشری که فقط کتاب شعر چاپ می‌کند. ناشر تخصصی شعر، انتشارات «آهنگ دیگر» بود که شاعران استخوان‌داری که در عین حال نگران آبروی‌ ادبی‌شان بودند، آن‌را ایجاد و مدیریت کردند.

ناشرانی که شعرهای خانم‌های خانه‌دار و آقایان تاجر را منتشر می‌کنند

او در ادامه گفت: تقاضا دارم این ناشران حتی اگر با نگاه صرف اقتصادی هم وارد این کار شده‌اند کمی تامل و نیز توجه کنند که حتی با این نیت هم باید یک عیارسنجی برای انتشار کتاب انجام دهند، چون در صورت تداوم وضع موجود، این امکان هست که با این کار، به‌طور کلی مجموعه شعرها که داشتند اعتبار از دست‌رفته را ترمیم می‌کردند، نزد مخاطبان به‌کل بی‌اعتبار شوند و این باعث شود به کار اقتصادی این ناشران هم ضربه بخورد. به همین نسبت هم از شاعران تقاضا دارم در انتشار مجموعه شعرهای‌شان تامل کنند، مخصوصا کتاب اولی‌ها که انتشار مجموعه شعرهای‌شان باعث شده برخی از شاعران پیشکسوتی هم که 30-20 سال قبل شعرهایی سروده‌اند و به دلیل ضعیف بودن‌شان آن‌ها را منتشر نکرده‌اند، به انتشار آن‌ها در قالب مجموعه شعر ترغیب شوند. امیدوارم ناشران محترم به این نکته توجه کنند که اگر می‌خواهند ناشر تخصصی شعر باشند، باید بازتاب‌دهنده‌ بخشی از آن‌چه باشند که در حوزه شعر ما واقعیت دارد. هیچ‌کس با تولید انبوه شاعر، ناشر تخصصی شعر نمی‌شود. به زور پول شاعر کردن خانم‌های خانه‌دار و آقایان تاجر، ناشر را تخصصی شعر نمی‌کند. ناشر تخصصی شعر نمی‌گوید در نمایشگاه کتاب 150 مجموعه شعر جدید رونمایی می‌کنم. مگر سری‌دوزی تریکو لباس است؟ اصلا آن‌قدر شاعر داریم که فقط یک ناشر در یک دوره از نمایشگاه 150 مجموعه شعر عرضه کند؟

بهرامی البته از انتشارات «مروارید» تشکر کرد که آثار به‌نسبت بهتری را در این دوره از جایزه شرکت داده و سه مجموعه شعر از میان چهار نامزد جایزه را به خود اختصاص داده بود.

او در بخش دیگری از سخنانش به شرکت و حضور مجموعه شعرهایی از شاعران تاجیکستان و افغانستان در این جایزه اشاره کرد و گفت: ما نه به‌دنبال احیای تمدن ایران بزرگ و ایران قدیم هستیم و نه حتا زبان فارسی را عامل نوعی ارزش نژادی می‌دانیم. بهانه ما از این کار، فقط توجه به روابط انسانی و کرامت انسان است و البته در این مورد، امکان این رابطه‌ انسانی «زبان» است.

رونمایی از دو کتاب جدید

بهرامی افزود: به‌تازگی گزارش عملکرد دوره هشتم این جایزه که با تقدیر از یدالله رویایی همراه بود، به همراه انتشار آثار برگزیده شاعران آن دوره در قالب یک کتاب با عنوان «پانتومیمی از دوستت دارم» منتشر شده است. همچنین مجموعه شعر محمد شهباز پویا، شاعر همدانی برگزیده دوره هشتم، از سوی انتشارات «آرادمان» با عنوان «در شکاف دیروز» انتشار یافته است.

علیرضا بهرامی ـ عکس از متین خاکپور
علیرضا بهرامی ـ عکس از متین خاکپور

انتشاراتی که تندیس بدقولی گرفت!

او سپس به بدقولی یکی از ناشران در انتشار کتابی از برگزیده دوره هفتم این جایزه اشاره کرد و به کنایه گفت: فکر می‌کنم امسال باید به انتشارات «نگاه» تندیس بدقولی اهدا می‌کردیم؛ انتشاراتی که در دوره‌ای که ما از «سیمین بهبهانی» تجلیل کردیم، به‌خاطر این‌که با وجود آن‌که ناشر آثارش بود ترجیح داد در تجلیل از ایشان مشارکت نداشته باشد، تماس گرفته، پیشنهاد کرد کتاب برگزیده دوره هفتم در بخش شاعران بدون کتاب را چاپ کند، اما پس از دو سال از گذشت این قول، هنوز این کتاب به چاپ نرسیده است و هر وقت ما سراغ کتاب را از مسؤولان این انتشارات گرفتیم، به ما گفته شد کتاب در صحافی است. ماه‌هاست که این کتاب در صحافی به‌سر می‌برد اما امروز هم هنوز منتشر نشده است. امیدوارم سال آینده این کتاب از صحافی خارج شود، ولو این‌که در انتشاراتی دیگر.

دبیر جایزه شعر خبرنگاران در بخش دیگری از سخنانش با بیان این‌که جایزه ادبی بخش خصوصی طبعا با جان کندن برگزار می‌شود، گفت: واقعیت این است که جایزه شعر خبرنگاران در نزد دبیر و داوران آن یک امانت است. ما در این جایزه حتی در قالب‌های شعری به مرزبندی‌ها اعتقادی نداریم، اما به هر حال چون آثار در رقابت و ارزیابی قرار می‌گیرند و نهایتا یک اثر برگزیده می‌شود، فهرست نامزدها یا برگزیده نهایی ممکن است دلخواه برخی نباشد. ولی کاری از دست ما برای این دوستان ساخته نیست

علی دهباشی به تنهایی یک وزارت‌خانه است

او سپس از علی دهباشی برای همراهی در برپایی اختتامیه این دوره از جایزه قدردانی کرد و گفت: علی دهباشی یک بیش‌فعال فرهنگی و رسانه‌ای و روزنامه‌نگاری شریف است. اعتقاد دارم او یک وزارت‌خانه فرهنگ و هنر است که موازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی البته بدون خدم و حشم و درنهایت با همراهی دوستانش فعالیت می‌کند و هر چه وزارت فرهنگ و ارشاد ما خروجی ندارد، او بدون چشم‌داشت، همچنان به فرهنگ و هنر این مملکت خدمت می‌کند.

بهرامی همچنین یاد زنده‌یاد غلامرضا بروسان برگزیده دور نخست این جایزه را که تتمه‌ شعرهایش، در این دوره نیز نامزد جایزه شده بود، گرامی داشت.

معرفی برگزیدگان

سپس نوبت به اعلام برگزیدگان جایزه رسید که با حضور محمود معتقدی، فرهاد عابدینی، اسدالله امرایی، افشین شاهرودی، علی دهباشی و علیرضا بهرامی، جایزه‌ها به برگزیدگان اهدا شد.

در بخش ویژه شاعران بودن کتاب به‌داوری علیرضا بهرامی، افشین شاهرودی و یاسین نمکچیان، با تقدیر از نورعلی نورزاد (از تاجیکستان)، تندیس و لوح افتخار جایزه به محمد علی‌نوری از استان البرز اهدا شد.

 

اهدای جوایز ـ عکس از متین خاکپور
اهدای جوایز ـ عکس از متین خاکپور

بهرامی در هنگام اهدای جایزه این شاعر در توضیحی گفت: مجموعه شعر علی‌نوری در داوری‌ها رای آورده بود اما لغزش در کدگذاری‌ها باعث شده بود که به اشتباه نام او در میان نامزدها اعلام نشود. ما بلافاصله متوجه موضوع شدیم و اسم شاعر این مجموعه شعر را به نامزدها اضافه کردیم؛ شاعری که درنهایت برگزیده جایزه هم شد. این نشان می‌دهد آن‌چه اصالت داشته باشد، راه خود را پیدا می‌کند.

در ادامه مهدی اکبری‌فر از اردبیل عنوان دوم و ابوطالب شیرین از شیروان و حکیم علی‌پور از بلخ (افغانستان)، مقام سوم را به‌دست آوردند و به برگزیدگان این بخش نیز لوح فتخار اهدا شد. لوح و هدیه حکیم علی‌پور شاعر افغان را یکی از دوستان این شاعربه نیابت از او دریافت کرد و از قول هموطنش صمیمانه‌ترین سلام‌ها را از دیار بلخ به برگزارکنندگان جایزه تقدیم کرد.

او سپس دو شعر از حکیم علی‌پور خواند. مهدی اکبری‌فر، ابوطالب شیرین و محمد علی‌نوری هم شعرخوانی کردند.

جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران

«براندویی که عرقگیر خیس پوشیده»

در بخش کتاب سال این جایزه نیز کتاب «براندویی که عرقگیر خیس پوشیده» سروده حامد ابراهیم پور برگزیده معرفی شد و حامد ابراهیم‌پور پس از دریافت تندیس جایزه و لوح افتخار از دست شهاب مقربین – دیگر نامزد این دوره از جایزه – در سخنان کوتاهی گفت: من به‌نوعی پیتر اوتول این جایزه هستم چون تا به حال سه بار نامزد دریافت این جایزه شده‌ام. خوشحالم که این جایزه را گرفته‌ام و معتقدم که اگر این جایزه مهم‌ترین جایزه شعر مستقل نباشد، حتما یکی از آن‌ها هست.

مجموعه شعر ابراهیم‌پور ضمن تقدیر از مجموعه‌ «در آب‌ها دری باز شد» سروده زنده‌یاد غلامرضا بروسان، برگزیده‌ این دوره از جایزه معرفی شد. دیگر نامزدهای این بخش نیز شهاب مقربین و لیلا صادقی بودند.

در پایان مراسم، علی دهباشی پشت تریبون حضور یافت و با بیان این‌که مجله «بخارا» چه در حوزه نثر و چه نظم همیشه به حوزه تمدنی زبان فارسی فارغ از مرزهای سیاسی اندیشیده است، اظهار کرد: هر جایزه‌ای در قلمرو زبان فارسی، چه در داستان و چه در شعر، حتما قلمرو بسیار گسترده‌ای دارد و اگر مسؤولان فرهنگی کشور در این زمینه دچار کاستی هستند، می‌طلبد که این‌گونه جوایز با درک این مسئله به این موضوع توجه کنند.

دهباشی در پایان اظهار کرد: خوشحالم که جایزه شعر «خبرنگاران» به قلمرو زبان فارسی در افغانستان و تاجیکستان فکر می‌کند و امیدوارم در سال‌های آینده این کوشش مهم آقای بهرامی و همکاران‌شان تداوم پیدا کند.

در پایان این مراسم داوران این دوره از جایزه با برگزیدگان و دیگر شاعران حاضر در مراسم عکس یادگاری گرفتند.

 

عکس یادگاری جایزه سال شعر خبرنگاران ـ عکس از حمید رضا دستجردی
عکس یادگاری کتاب سال شعر خبرنگاران عکس از حمید رضا دستجردی