رونمایی از کتاب « پنج اقلیم حضور» به قلم دکتر داریوش شایگان
« دوستان نازنین و اهل ادب، ما با کتاب به کلی تازهای مواجه هستیم.مثلاٌ ما سخن و سخنوران را هفتاد سال پیش داشتیم، آن هم در زمان خودش تازه بوده، البته نگاه ادبی بر آن غالب است، ولی واقعاٌ نگاه برتر ادبی. کارهای دشتی راه هم داشتیم که بیشتر قلمفرسایی است، نکته گویی کمتر است. ولی در روزگار خودش گامی به پیش بوده.در این مدت هم رسالۀ قابل توجهی مرحوم زرین کوب نوشته که فلسفۀ شعر است و هنگام نگارش این اثر بیست و چند ساله بودند. بعد خود استاد زرین کوب، آثار نقد ادبی فراوان دارند، حتی به اسم نقد ادبی یا مثلاٌ شعر بینقاب، شعر بیدروغ.»
بهاءالدین خرمشاهی سپس به آثار دکتر شفیعی کدکنی اشاره کرد« کتاب صور خیال در شعر فارسی ایشان که بینظیر است و یک اثر هم دارند که من خواندنش را توصیه میکنم. ایشان دو بار برگزیدهای از غزلیات مولانا منتشر کردند . بار اول آن اواخر دهۀ 40 بود که این کتاب به دهها چاپ رسیده است. در این کتاب حدود 460 غزل از مولانا برگزیده شده و پیشگفتاری دارد دربارۀ شعر و مولانا و این پیشگفتار فوقالعاده است. تا این که میرسیم به کتابی متفاوت. چرا متفاوت چون این کتاب توسط ادبا نوشته نشده. ما حافظ را ادیب نمیدانیم البته ادب شناس بوده ولی در درجه اول شاعر بوده یا سعدی هم همین طور. این کتاب نگاه ادبی ندارد، نگاه فرا ادبی دارد. و همین حسن بزرگ این کتاب است.»
خرمشاهی در ادامه میافزاید: « این کتاب میپردازد به این که چگونه ما مخاطب دائمی شعر هستیم و میدانید که پنج شاعری که در این کتاب مطرح شده کدام هستند. استاد شایگان در این کتاب بسیار استادانه به این پنچ شاعر پرداخته است. و به ویژه من از بخشی که از سعدی سخن میگوید بسیار لذت بردم.
و به رسم همیشه رباعی ساختهام که در پایان سخن برایتان میخوانم:
این نقد ادب نه رایگان میآید/ نه از نوکِ قلم، میان جان میآید
در فلسفۀ شعر قلم کم زدهاند/ این گونه بیان از شایگان میآید
پس از سخنان بهاءالدین خرمشاهی، ضمن رونمایی از کتاب ، دکتر شایگان نسخهای از آن را به ژاله آموزگار،حسن انوشه، محمدرضا باطنی ، کامران فانی ، کارلو چرتی ، محمود دولت آبادی ، جواد مجابی و رضا کیانیان اهدا کرد.
سپس محمود دولت آبادی از اهمیت این کتاب و نگاه ویژه دکتر شایگان به شعر و علاقه ماندگار ایرانیان به شعر حکایت کرد و از بخشی که به خیام میپرداخت چند خطی را برای حاضران خواند.
و در پایان دکتر شایگان درباره نگارش این کتاب چنین گفت:
« بیش از هر چیز باید صمیمانه اعتراف کنم که در زمینة ادبیات ایران خود را خبره و متخصص نمیدانم. شالودة این مقالات، بر اساس زاویة دید من نسبت به خصلت شاعرانگی ایرانیان پیریزی شده است، بر محور این پرسش که ارج و منزلت ایرانیان در قبال بزرگان ادبشان حاصل چه برداشتی است؟ پیوند و ارتباط درونی این مردم با شاعران بزرگشان از چه سنخ است که چنین به اعماق سرشتشان رسوخ کرده و سایهای سنگین بر کل جهانبینی آنان افکنده است؟ غرض از این قلمفرسایی، سنجش و تحلیل ارتباط ایرانیان با شاعران ارجمندشان است، بالاخص آنان که طی قرون و اعصار به پایگاهی اساطیری اعتلا یافتهاند. ایرانیان مقهور و محسور نبوغ گرانمایة شاعرانشان، دمی از حضور فعال آنان نمیمانند، حضوری که نشانههایش را در گوشه گوشة زندگی هر ایرانی و در زوایای مختلف روحی او میتوان یافت.
به یاد دارم در سال 1342، همسر نیکوس کازنتزاکیس نویسندة معروف یونانی، در ایران مهمان من بود، و در سفری که به شیراز داشتیم پس از بازدید از مقبرة سعدی و حافظ، با تأثر و شیفتگی بسیار سخنی گفت که هرگز فراموشش نکردم: «من در هیچ کجای دنیا ندیدهام که مزار و مقبرة یک شاعر بزرگ، زیارتگاه مردم باشد! شاید شما تنها ملتی باشید که با شاعرانشان چنین ارتباط معنوی عمیقی دارید و چنان ارجی برایشان قائلید که حضوری مدام در زندگی شما دارند.
این ویژگی، یعنی شاعرانگی به جهانبینی ایرانیان هویتی خللناپذیر میبخشد، ضمن آنکه اعتماد به نفسشان را هم تقویت میکند. این موقعیت کمنظیر به گذر زمان وقعی نمینهد، گویی زمان به رابطة دیرپای ایرانیانی که خود را با بزرگانشان همدل و همزبان میپندارند، هیچ خدشهای وارد نکرده و در برداشت آنها نسبت به حضور این شاعران هیچ مدخلیتی نداشته است. فاصلة چندین قرنی اغلب این بزرگان با ما، این حقیقت که آخرین غزلسرای نامور ایران هفتصد سال پیش میزیسته، کوچکترین رخنهای در نگاهمان نیفکنده است.»
و سرانجام دکتر شایگان نسخههای از کتاب را برای علاقمندان امضا کرد.