دکتر عبدالحسین زرین کوب و نهضت نوین فرهنگی ایران / علی دهباشی

دکتر عبدالحسین زرین کوب
دکتر عبدالحسین زرین کوب

بیست و چهارم شهریور سالگرد درگذشت دکتر عبدالحسین زرین کوب است ( بروجرد 27 اسفند 1301 ـ تهران 24 شهریور 1378)  بدون شک او از جایگاه خاصی در فرهنگ و ادب ایران برخوردار است. به همین مناسبت مقاله ای را که می خوانید ارائه می کنیم

گذشت كاروان عمر نرمك نرمك ما را به سیزدهمین سالگرد درگذشت دكتر عبدالحسين زرين‏ كوب نزديك مى‏سازد و جاى خالى او را ديگر بار به خاطرمان مى ‏آورد كه در سايه گسترده اين درخت پر برگ و بار بود كه تمامى رهروان ودلبستگان ادب و فرهنگ فارسى و ايرانى فرصت آسايش مى‏ يافتند.

استاد ما دكتر عبدالحسين زرين‏ كوب دانش آموخته و رهرو نهضت نوين فرهنگى ايران بود كه از سالهاى آغازين سده اخير با ظهور فرهيختگانى چون علامه على ‏اكبر دهخدا، علامه محمد قزوينى، ملك الشعراى بهار، بديع الزمان فروزانفر، مجتبى مينوى، دكتر محمد معين، دكتر ذبيح ‏اللّه صفا، عباس اقبال آشتيانى، ابراهيم پورداود، و… آغاز گشته و مى‏ كوشيد تا با نگاهى منتقدانه و عالمانه به ميراث ادبى و فرهنگى ايران زمين، گوهر بى‏ همتاى ادب و فرهنگ فارسى را از ويرانى و آلودگى رهانيده و زبان كهن فارسى را از حشو و زوائد بيجا پيراسته و نهال ادبيات نوين ايران را بارور سازد. از اين روى دكتر زرين‏ كوب به نسلى از دانشوران ايران تعلق داشت كه مفهوم امروزين و ژرف سنّت و فرهنگ ايرانى را پرورش داده‏ اند. فعاليّت شبانه‏ روزى اين مرد برجسته و كم‏ نظير در راستاى اهداف ژرف وى و ديگر ياران متقدّم و متأخرش، شكل دهنده نهائى‏ ترين تصوير و توصيف عالمانه از فرهنگ، تاريخ و ادب ايران‌زمين است.

دكتر زرين‏كوب در دوره‏ اى براى تحصيل در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران قدم نهاد كه هنوز استادان بزرگ زبان و ادبيات فارسى همچون بديع الزمان فروزانفر، ملك الشعراى بهار، عباس اقبال آشتيانى، و… در قيد حيات بودند. در واقع ويژگى خاص اين گروه آن بود كه جملگى بلاواسطه دانش آموخته مدارس سنّتى و لاجرم بر مباحث و مبانى سنّتى ادب ايران كه علاوه بر لغت و معانى و بيان و بديع با علوم ديگر از قبيل حكمت، تصوّف، و قرآن و حديث سخت آميخته است، مسلّط بودند. با اين‌همه آنچه بيش از همه با ادبيات كهن ايرانى و بويژه نثر فارسى پيوند خورده، تاريخ است. همين رابطه تنگاتنگ است كه موجب خلق شاهكارى عظيم چون شاهنامه گرديده كه هم تاريخ است و هم ادب، يا تاريخ بيهقى كه آكنده از ظرائف و توصيفات متعالى ادبى و همچنان از بهترين نمونه‏ هاى نثر نويسى فارسى است. و در پرتو همين سنّت بود كه استادان نامدارى چون قزوينى، تقى‏ زاده، فروغى، نفيسى، عباس اقبال و… جملگى در هر دو زمينه ادب و تاريخ برجسته شدند و همچنان پيوستگى اين دو معنا را در بستر هويت فرهنگى ايران زمين حفظ كردند.

ماسک از صورت عبدالحسین زرین کوب کار تاها بهبهانی
ماسک از صورت عبدالحسین زرین کوب کار تاها بهبهانی

استاد ما نيز اديب و تاريخنگار بود. در او تاريخ و ادبيات در هم پيوسته بود، تاريخ را از چشم ادبيات مى‏ ديد و در ادبيات تاريخ را مى‏جست. در اين باره خود چنين مى‏ گفت كه «در هيچ زمينه به اندازه تاريخ وقت صرف نكردم و در هيچ زمينه هم به قدر تاريخ با دشواريهاى يأس انگيز مواجه نشدم… حتى در اشتغال به حكمت و عرفان و در مطالعات راجع به كلام و اديان همه چيز را از پشت عينك تاريخ نگاه كردم. تاريخ براى من تبلور انديشه‏ ها و تجربه‏ هاى انسانى شد. در حكمت، در عرفان، در هنر و ادبيات مواردى بود كه به جدّ و با تأمل جوهر و حقيقت نكته مورد نظر را در تاريخ مى‏ يافتم. از همان ايّام با تاريخ بزرگ شدم، با تاريخ خوگر شدم و هر جا برايم مشكلى پيش آمد جوابش را از تاريخ گرفتم. در مدارس سالها تاريخ تدريس كردم ـ از سومر و مصر تا انقلاب اكتبر و جنگ جهانى. در دانشكده‏ ها تاريخ اسلام، تاريخ ايران،  تاريخ اديان، تاريخ علوم، و تاريخ ادبيات و هنر موضوع عمده درس و مسأله عمده تحقيق در سالهاى عمرم بود». (نقل از حكايت همچنان باقى). حاصل سالها ممارست و مطالعه وى را در متون مختلف ادبى و تاريخى عربى و فارسى در جامعيّت آثار وى مى‏ توان دید.

فارغ التحصیلان دانشکده ادبیات ـ محمد امین ریاحی و عبدالحسین زرین کوب کنار هم دیده می شوند.
فارغ التحصیلان دانشکده ادبیات ـ محمد امین ریاحی و عبدالحسین زرین کوب کنار هم دیده می شوند.
با دکتر عبدالحسین زرین کوب ـ لندن ، جمعه 31 شهریور 1374 ( 22 سپتامبر 1995) عکس از دکتر قمر آریان
با دکتر عبدالحسین زرین کوب ـ لندن ، جمعه 31 شهریور 1374 ( 22 سپتامبر 1995) عکس از دکتر قمر آریان

ولى اين جامعيّت آثار تنها نتيجه تحقيق و تدبّر در متون كهن نبوده بلكه به همان ميزان كه او در منابع كهن مطالعه داشت در تحقيقات جديد و روشمند و تطبيقى اروپائيان نيز مسلط بود. دكتر زرين‏كوب در سالهاى نوجوانى انگليسى و فرانسوى را آموخت. در دوران جنگ دوّم از صاحب منصبان ايتاليائى و آلمانى حاضر در ايران اين دو زبان را نيز فرا گرفت، و بعدها در دوران تدريس در دانشگاه كاليفرنيا به يادگيرى زبان اسپانيائى پرداخت. آشنائى با اين زبانها به او امكان مى‏ داد تا از آخرين تحقيقات اروپائيان در ادبيات ايران و مشرق زمين، همچنين ادبيات تطبيقى بهره گيرد، علاوه بر آن در بنيانهاى فكرى غربيان بخوبى تفكّر و تدبّر نمايد. جامعيّت آثار وى نيز از همين سرچشمه مى‏گرفت كه او از نگاه امروز به گذشته مى‏ نگريست و از نگاه سنّت در پديده‏ هاى امروزين نظر مى‏افكند. غرب را بخوبى و بر مبناى چند دهه مطالعه و تدبّر در بنيادهاى فكرى غربيان شناخته و آنگاه تلفيقى نيك از روشها و سنجه‏ هاى مغرب‌زمين و مظروف فرهنگ و ادب ايران ارائه نمود.

با اين حال بهره‏ گيرى وى از غربيان فقط در بر گرفتن آن ديدگاهها و سنجه‏ ها محدود نمى‏ شد، بلكه در روش كار نيز بسيار از آنان آموخته بود. در طول مطالعات طولانى و ممتد خود، مداوم از مطالب يادداشت برمى‏ داشت كه حاصل آن يادداشتها را مى‏ توان در تعليقات فراوانى كه در انتهاى كتابهاى وى جاى دارند، مشاهده نمود. اين تعليقات متعدّد كه گاه حتّى خسته كننده به نظر مى‏رسند، خواننده را از ديدگاهها و نظريات موجود قديم و جديد آگاه مى‏ سازد، در عين حال صحت رأى نويسنده را كه بر مبانى علمى و منطقى استوار گرديده نشان مى‏دهد. اين ويژگى در آثار دكتر زرين‏ كوب است كه تحقيقات او را از ساير محققّان همعصر وى متمايز و مشخص ساخته و آن را به عنوان بهترين نمونه تحقيق علمى ممتاز مى‏گرداند. در عين حال در اين آثار نشانه‏اى از خشكى معمول در تحقيقات علمى به چشم نمى‏ خورد و همين امر موجب گرديده تا آثار دكتر زرين‏ كوب با استقبال خوانندگان عادى و غيردانشگاهى نيز رو به رو شود.

عبدالحسین زرین کوب ـ احمد مهدوی دامغانی
عبدالحسین زرین کوب ـ احمد مهدوی دامغانی
عبدالحسین زرین کوب ـ شرف الدین خراسانی و علی دهباشی
عبدالحسین زرین کوب ـ شرف الدین خراسانی و علی دهباشی

براستى رمز اقبال خوانندگان معمولى به آثار زرين‏ كوب چيست؟ چه عاملى موجب گرديده تا على‏رغم اشاره و ذكر نامها و شخصيتهاى بيشمار و انبوه يادداشتها و نظريات متفاوت كه به نظر شخص غير محقّق گيج كننده مى‏نمايد، كتابهاى وى چون ورق زر پرخريدار و مطالب آن شيرين‏تر از عسل باشد؟ پاسخ اين سؤال را بايد در نثر زرين‏ كوب جستجو كرد. او كه برخلاف بسيارى از همعصران خود ارتباط نوشتارى با مخاطب را بر رابطه گفتارى ترجيح مى‏داد، از نثرى آهنگين و پر از تلميح استفاده مى‏ برد كه حقيقتا معيارى براى پارسى‏ نويسى صحيح در عصر ما محسوب مى‏شود. او كه خود يكى از صاحبنظران نقد ادبى در دوران ما بود، با تسلّط بر فنون بلاغت و غور در آثار ادبى درجه اول فارسى توانست با تكرار و جابجائى اجزاى جمله، استفاده از جملات استفهامى به نثرى جاندار دست يابد كه جذابيّت موضوع را با شيرينى گفتار دو چندان مى‏ نمود. بواقع ارتباط او با نسل بزرگى از مخاطبانش ـ حداقل از دهه چهل تا آخرين سالهاى عمرش، يعنى سالهاى پايانى دهه هفتاد ـ زيباترين ارتباط كلامى بوده و كيفيت نثر آثار وى به مكتبى خاص در مفهوم‌نگارى مقولات ادبى، تاريخى، و عرفانى ايران بدل گشته است.

آنچه از دكتر زرين‏ كوب به صورت مكتوب باقى مانده موضوع هاى مختلفى را در بر مى‏گيرد، درست همان گونه كه خود نيز در طول حيات پُربارش نسبت به هر چيزى كنجكاوى نشان مى‏داد. در ميان آثار پرشمار وى از شعر و داستان و نمايشنامه تا مباحث تحقيقى مربوط به فرهنگ، اديان، كلام، تصوّف و تاريخ و ادبيات و نقد ادبى و فلسفه تاريخ و همچنين برخى ترجمه‏ ها به چشم مى‏خورد. اين ترجمه‏ ها يادگار دوران جوانى است و از ميان آنها مى‏توان به تاريخ ادبيات فرانسه (و. ل. سولينه)، بنياد شعر فارسى (دارمستتر). شرح قصيده ترسائيه (مينورسكى)، متافيزيك (فليسين شاله)، برخى قطعات ادبى (نظير مازپا اثر لرد بايرون) و مهمتر از همه فن شعر (ارسطو) اشاره كرد.-

با محمد دبیر سیاقی ـ باستانی پاریزی ـ عبدالحسین زرین کوب ـ قمر آریان و رستگار فسایی در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز
با محمد دبیر سیاقی ـ باستانی پاریزی ـ عبدالحسین زرین کوب ـ قمر آریان و رستگار فسایی در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز
بهار 1373 دانشگاه ویلونوا ـ از چپ : عبدالحسین زرین کوب ـ بیژن اسدی پور و علی بنوعزیزی
بهار 1373 دانشگاه ویلونوا ـ از چپ : عبدالحسین زرین کوب ـ بیژن اسدی پور و علی بنوعزیزی

در ميان تأليفات وى، نخستين گروه آثار تاريخى را بايد نام برد. اگر از جزوه مختصر تاريخ تطّور شعر و شاعرى در ايران (1323) صرفنظر كنيم، نخستين تأليف بلند دكتر زرّين‏ كوب دو قرن سكوت (1328) است كه شايد بيش از همه آثار وى با مجادله و مناقشه رو به رو شده و احساسات تندى را له و عليه خود برانگيخته است. كتاب كه از قضاوتها و احساسات تند دوره جوانى در مورد متجاوزين عرب بى‏ بهره نيست دو قرن از تاريخ ايران را از حمله اعراب و سقوط سلسله ساسانى تا برآمدن صفّاريان در سيستان مورد بررسى قرار مى‏ دهد. وجه تسميه كتاب نيز آن است كه در اين دو قرن اثرى از نوشتار فارسى ديده نمى‏شود. در هر حال آن قضاوتهاى تند در اثر تاريخى بعدى نويسنده تاريخ ايران بعد از اسلام (1343) تعديل شد، گرچه اين كتاب نيز در محاق سانسور زمان گرفتار شد، و فصلى از آن حذف، جلد دوّم آن نيز معدوم و نهايتا فقط بخشى از جلد اوّل آن در سال 1350 منتشر گرديد. گو آنكه فصل حذف شده سرانجام در دهه 1360 با عنوان دفتر ايام به چاپ رسيد. دفتر ايّام با اين جمله آغاز مى‏گردد: «پادشاهان جهان از بدرگى، دنيا را همواره به خاك و خون كشيده‏ اند و كسانى را كه در فطرت با آنها هيچ تفاوت نداشته‏ اند در زنجير ياساهاى خودخواهانه خويش به بندگى و فرمانبردارى واداشته‏ اند.» بى‏دليل نبود كه تاريخ ايران با آن همه دشوارى روبرو شد. تاريخ ايران گرچه به علّت كژفهمى‏ ها نيمه كاره ماند، و تنها جلد اوّل آن تا پايان روزگار صفّاريان مجال چاپ يافت، ولى به دليل فصل اوّل خود كه شامل تحقيقى منحصر به فرد در منابع تاريخ ايران است همواره محلّ مراجعه محققان قرار خواهد گرفت.

دو كتاب بعدى بامداد اسلام (1346) و كارنامه اسلام (1348) گرچه كوتاه ولى بدون شك شاهكارهاى تاريخنگارى نويسنده محسوب مى‏گردند. كتاب اوّل به تاريخ اسلام از ظهور تا پايان دولت اموى مى‏پردازد و كتاب دوّم دستاوردهاى اسلام را براى جامعه بشرى جهانى مورد بررسى قرار مى‏دهد. هر دو كتاب از نثرى حماسى و لحنى موجز بهره داشته و عارى از هر گونه ايجاز مخلّ و اطناب ممل به رشته تحرير در آمده‏اند و بدون شك از آثار ماندگار نويسنده محسوب مى‏ گردند.

كتاب بعدى تاريخ در ترازو (1354) حاوى تفكرات نويسنده درباره فلسفه تاريخ و تاريخنگارى است، كه قاعدتا بايد مبنائى براى نگارش دو اثر بعدى تاريخى وى،  تاريخ مردم ايران (جلد اوّل 1364،و جلد دوّم 1367) و روزگاران ايران (3 جلد، 1375) قرار گرفته باشد، هر چند كه يافتن چنين رابطه‏ اى دشوار مى‏نمايد. در عين حال روزگاران را مى‏توان به نوعى برآورده شدن رؤياى ديرينه دكتر زرين‏كوب براى نگارش يك دوره كامل تاريخ ايران ارزيابى كرد و هر چند كه اين اثر از ثبت كامل وقايع و رويدادهاى تاريخى بسيار فاصله دارد ولى در عين حال تأملات نويسنده را درباره ادوار مختلف تاريخ ايران و نيروها و عوامل دخيل را در بر دارد.

نقد ادبى و معيارهاى آن دوّمين گروه از آثار دكتر زرين‏ كوب مى‏باشد. نگارش رساله تاريخ تطوّر شعر و شاعرى در ايران در عنفوان جوانى بخوبى ردّپاى اين موضوع را در انديشه‏ هاى نويسنده نشان مى‏ دهد، كماآنكه در كنار ترجمه فن شعر ارسطو، موضوع رساله دانشنامه خود را نيز به نقد ادبى اختصاص داد. اين رساله پس از تكميل با عنوان نقد ادبى در سال 1338 در دو جلد به چاپ رسيد كه همچنان يكى از كتب مرجع فارسى در اين زمينه محسوب مى‏ گردد. شعر بى‏دروغ، شعر بى‏نقاب (1346) و آشنائى با نقد ادبى (1372) آثار ديگر دكتر زرين‏ كوب در بررسى و تدوين معيارهاى نقد ادبى است كه بويژه كتاب اوّل به دليل اشتمال مباحثى در خصوص نقدشعر قديم و معاصر واجد اهميّت هستند.

جداى از آثار فوق كه به بررسى اصول نظرى نقد ادبى اختصاص دارد، دكتر زرّين‏ كوب را بايد يكى از پركارترين نويسندگان در زمينه نقد عملى به حساب آورد. مقالات وى در اين زمينه كه از سالهاى جوانى در مجلاّت ادبى عصر همچون سخن، يغما، راهنماى كتاب و… به چاپ مى‏ رسيد چنان تشخّص و معروفيتى داشتند كه مورد علاقه بزرگانى چون ملك الشعراى بهار و علاّمه محمد قزوينى قرار گرفتند، و آن گونه كه مرحوم حبيب يغمائى گفته است، ملك الشعراى بهار «چون مجله يغما به دستش مى‏رسيد نخست مقاله وى را مى‏ خواند و به من سفارش مى‏ كرد كه در هر شماره از زرين‏ كوب مقالتى داشته باشم.» (نقل از ارمغانى براى زرين‏كوب) ادبيّات قديم و جديد، هر دو، محل توجّه دكتر زرين‏ كوب بود، كماآنكه در سالى كه به دليل مسافرت سردبير ثابت آن ايرج افشار، مسؤوليت سردبيرى مجله راهنماى كتاب  بدو سپرده شد، بخشى را براى بررسى ادبيات معاصر در آن گشود كه پس از وى نيز ادامه يافت. با اين همه خود گفته بود كه «در نقد شعر از درگيرى به آنچه «منتقد» را در مشاجرات حادّ هر روزينه وارد مى‏كند عمدا پرهيز كردم، چرا كه اين مشاجرات محيط تفاهم مى‏ خواهد و بدون آن هر چه به نام نقد عرضه شود نقد بازار است.» نقش بر آب در هر حال مقالاتى چون نقد «از صبا تا نيما» و يا داورى‏هاى وى در «از گذشته ادبى ايران» از نمونه‏ هاى ماندگار نقد ادبى صحيح و راهگشا در روزگارماست.

عبدالحسین زرین کوب و قمر آریان ـ عکس از رضا نوربختیان)
عبدالحسین زرین کوب و قمر آریان ـ عکس از رضا نوربختیان)

تحقيقات در باب زبان و فرهنگ و نيز ادبيات ايران موضوعى بود كه در سراسر دوران حيات توجّه دكتر زرين‏ كوب را به خود مشغول داشت، و در سايه اين فعاليّت پيگير توانست فهم ايستا و ناپيراسته چند نسل قبل را بتدريج و در پرتو نهضت نوين ادبى ايران دگرگون سازد. به انگار او «امروز ديگر نمى‏توان آنچه را «تاريخ ادبيات» و «سبك‏ شناسى» مى‏ خوانند از قلمرو «نقد ادبى» بيرون شمرد. چون، آنچه نسل امروز از نقاد و اديب مى‏ خواهد فهم درست شعر و ادب گذشته و قضاوت درست در آن باب است. تحقيق در سرگذشت شاعر و محيط او، مطالعه در نسخه‏ هاى موجود از آثار شاعر، شيوه زبان و بيان او، و اين‏گونه مباحث، اگرچه در جاى خود مهمّ است ليكن به هر حال جز بدان قدر كه ضرورت دارد مطلوب نيست و افراط در اين بحث‏ها، سبب خواهد شد كه مردم ـ خاصه جوانان ـ از ادب واقعى كه مطلوب آنهاست مهجور بمانند و بيهوده در جستجوى آنچه مطلوب نيست سرگشته شوند.» (از مقدمه با كاروان حلّه)

    مجموعه‏ اى از مقالات او كه با نام كاروان حلّه منتشر شد و حاوى تحقيقى در احوال بيست شاعر فارسى زبان از رودكى تا بهار است، به زبان اردو نيز ترجمه و منتشر شد. مقاله «جهان صائب» با گذشت چندين دهه از تأليف آن هنوز سخت خواندنى است. از گذشته ادبى ايران (1375) كه نوعى تاريخ ادبيات محسوب مى‏ شود، در كنار سيرى در شعر فارسى (1363) دانشجوى جوان را با سلاحى براى بازشناختن سره از ناسره در ادبيات فارسى مجهز مى‏ سازد.

در عين حال تتبّع استاد تنها به زمينه‏ هاى ادبى منحصر نمى ‏گردد، بلكه جنبه‏ هاى گوناگون فرهنگ ايران از باورها و خرافات عامه مردم درباره جن يا استخاره تا آداب و سنن مردم نظير سفره ايرانى، در كنار تحقيق در خصوص تسامح كوروشى يا «از گذشته تاريخى ايران چه مى‏توان آموخت؟» كه به صورت مقالات متعدّد در كتابهاى نه شرقى، نه غربى، انسانى، يادداشت‏ها و انديشه‏ ها، و از چيزهاى ديگر گرد آمده‏ اند، نشانگر وسعت دامنه تحقيقات وى در زمينه فرهنگ ايران است.

یاد کارنانه استاد دکتر عبدالحسین زرین کوب

ولى كدام محقّقى است كه به تحقيق در عرصه ادب و فرهنگ ايران بپردازد و بتواند از بحث درباره آنچه كه يكى از پرشكوه‏ترين و رفيع‏ترين قلل ادبيات و فرهنگ فارسى شمرده مى‏ شود، يعنى تصوف و عرفان، بركنار بماند. به واقع آثارى كه دكتر زرين‏ كوب در اين پهنه آفريده، از بديع‏ترين و ابتكارى‏ترين نوشته‏ هاى وى است. در اينجا ما نه فقط با نثر و كيفيت تدوينى منحصر به فرد، بلكه با ديدگاهى نو و نگاهى تحليلى ـ انتقادى آشنا مى‏شويم. بهترين نماينده اين آثار هم به لحاظ ساختارى، هم بحث نظرى، هم نثر عالى و هم محتواى منحصر به فرد در ايران همانند ندارد. ارزش ميراث صوفيه، جستجو در تصوف ايران، و دنباله جستجو در تصوف ايران اينك به كتابهائى مرجع و ماندگار در موضوع خود تبديل شده است.

پنجمين گروه از نوشته‏ هاى دكتر زرين‏ كوب را تك نگاريهاى متعدّد او درباره بزرگان ادب و عرفان فارسى تشكيل مى‏دهد. از اين دسته آثار اوست از كوچه رندان درباره حافظ كه با بررسى منابع عصر و جستجو در اشعار شاعر با بيانى شيوا و بليغ به باز سازى وقايع دوران حيات وى بويژه در شيراز پرداخته و از خلال آن در زندگى و سپس در انديشه شاعر به كندوكاو مى‏پردازد و پس از نوميدى از يافتن وى در مسجد و خانقاه، سرانجام سراغ او را در كوچه رندان مى‏گيرد. فرار از مدرسه همچون اثر پيشين تسلّط نويسنده را بر منابع عصر و رويدادهاى تاريخى دوران حيات امام محمد غزالى بخوبى نمايان مى‏سازد، و صداى بال سيمرغ  به زندگى و انديشه عطّار مى‏پردازد، و همانندى بسيار وى را با امام محمّد غزّالى كشف مى‏كند. در ديدگاه دكتر زرين‏ كوب غزّالى و عطّار دو پايه مثلثى هستند كه رأس آن را مولوى تشكيل داده و بر روى هم تجلّى‏گاه اوج عرفان ايرانى هستند. حاصل تلاشهاى استاد براى بررسى متعالى‏ ترين چهره عرفان ايرانى يعنى مولوى كه در كتابهاى سرّنى، بحر در كوزه، پله پله تا ملاقات خدا، و كتاب گمشده نردبان آسمان، كه گويا خوشبختانه بخشهائى از آن كتاب را دكتر زرين‏ كوب مجددا به قلم در آورده و قرار است با نام نردبان شكسته منتشر گردد، گنجانده شده است او را به عنوان يكى از خبره‏ ترين مولوى شناسان عصر ما مطرح مى‏سازد. ديگر تك نگاريهاى وى يعنى شعله‏ طور درباره زندگى و انديشه حلاّج، و پير گنجه در جستجوى ناكجا آباد درباره نظامى گنجوى و خمسه بى‏مانند او، كه در طى حيّات استاد منتشر گرديدند، همچنين آنچه درباره فردوسى، سعدى، و نيز كوروش كبير در سالهاى نهائى عمر خويش به رشته تحرير در آورده و قرار است از اين پس منتشر گردد نشانگر پشتكار و دامنه تلاش استاد در گذشته ما دكتر زرين‏ كوب است.

کارنامه زرین

آثار استاد در زمينه دين و فلسفه و مكتبهاى باطنى و كلامى ششمين گروه را در دسته‏ بندى نوشته‏ هاى وى تشكيل مى‏دهند. اين علاقه وى كه از سالهاى جوانى در مقالاتى كوتاه چون «زندقه و زنادقه»، و «ابن تومرت، مهدى مغربى» و… تجلّى مى‏ يافت، و در سالهاى ميانسالى در مقالاتى مفصّل چون «يگانه يا دو گانه؟ كشمكش خدايان در ايران باستان»، «از آن سوى افق»، «غزالى در اعترافات و انديشه‏ هايش»، «چشم‏انداز فكر معاصر»، «افلاطون در ايران»، «انديشه فلسفى: جهش‏ ها و بن‏ بست‏ ها» ـ كه عمدتا در با كاروان انديشه به چاپ رسيده‏ اند ـ به گُل نشست، در سالهاى پسين عمر در كتاب گرانسنگ در قلمرو وجدان ثمره‏اى به بار آورد كه بدون شك در قلمرو بررسى عقايد و اديان و اساطير نظيرى براى آن نمى‏توان جستجو كرد.

و سرانجام در آخرين مرحله بايد به آفريده‏ هاى ادبى دكتر زرين‏ كوب اشاره كرد كه به صورت شعر، داستان و نمايشواره‏ هائى منتشر شده و برخى از آنها همچون داستان «درختهاى دهكده» و يا منظومه «با مولاناى روم، از سرّنى» سخت به دل مى‏نشيند، تا حدّى كه شاعر پرآوازه معاصر فريدون مشيرى درباره آنها چنين اظهار نظر كرده است كه «بى‏گمان تنها همين يك شعر و تنها همين يك داستان كافى است كه او را به نام شاعرى توانا و داستان‏ نويسى زبردست بشناسيم.» (نقل از يادگارنامه استاد دكتر عبدالحسين زرين ‏كوب)

در طول اين سالهاى طولانى، جامعه ايران به آفتهاى سياسى و ايدئولوژيك بسيارى دچار شد، امّا زرين‏ كوب جز صراط مستقيم فرهنگ و ادب و تاريخ ايران راهى برنگزيد و شصت سال پى در پى در آفاق اين حقيقت متعالى ـ ادب و فرهنگ ايران ـ زيست. زرين‏ كوب فهم ظريف و ديد ژرفى را نسبت به ادبيات كلاسيك ايران عرضه كرد و اين نگاه و روايت جديد، يعنى نقد و تحليل و تصحيح آثار ادبى ـ اعم از منظوم و منثور ـ اتفاقا همان نوشداروى عزيزى بود كه براى ماندن در جهانى كه به سوى «جهانى شدن» و هضم فرهنگ‏هاى مقاوم پيش مى‏رود، نيازمندش هستيم. بحران هويت كه گريبان همه ملتهاى پيرامونى را گرفته، با تلاش مردانى ستبر همچون زرين‏ كوب، نتوانسته است در حقيقت و مبانى فرهنگ و هويت تمدنى ايرانيان خللى وارد آورد. چنين حقى كه زرين‏ كوب برعهده همه ما دارد و رمزهاى مصونيت ذهن ايرانى، از بيگانگى و هدم و غارت را به تك تك شاگردان و خوانندگانش آموخته است، بزرگترين ميراث اين استاد ارجمند و همان داستان گويا و شيواى زندگى اوست.

در راه پازگشت