سالها باید/ جبیب یغمایی

سالها باید که تا یک سنگ اصلی زآفتاب

لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن

 

استعدادی طبیعی، کوشش دائمی، هوشی سرشار، فکری قوی، تنی سالم، نژادی اصیل، سرنوشتی آسمانی، و بالاخره موهبتی الهی می‌باید که وجودي خاکی منبع فیضی ابدی و برکتی جاودانی گردد. اگر در هر قرن تنی چند از این شخصیت‌ها که در فن خود به مرتبت کمال باشند در ملتی پیدا شود، گواهی آشکار است که آن ملت در صف اقوامی که در پیشرفت فرهنگ و هنر بشری راه می‌پیمایند دارای مقامی است عالی.

امروزه در کشور ایران مجتبی مینوی از آن شخصیت‌هاست و بر این دعوی بزرگان محققان جهان که در فرهنگ اصیل ایران صاحب نظرند، و در این رشته از معارف عمومی دنیا کار می‌کنند، گواهانی‌اند عادل.

بیان عقیده در بحثی علمی، وقتی در اذهان جای‌گیرتر می‌شود که با لطف کلام و شیوائی سخن درآمیزد؛ و‌ کم‌اند کسانی که در این هر دو موضوع مهارت خود را بتوانند نمود. مینوی موضوعی را که طرح می‌کند هم استدلالش قوی است، و هم شیوة نوشتنش استادانه، باین معنی که طالب مستعد، هم موضوع اصلی بحث و تحقیق را در می‌یابد و، هم روش نگارش را می‌آموزد.

مینوی کز فنون علم و ادب

 

اوستادی چنو به دوران نیست

 

سخن او دلیل و برهان است

 

تا نگوئی دلیل و برهان نیست

 

 

اغراق و مجامله و مبالغه نیست اگر بگوئیم مینوی در این عصر در صف علما و محققان و نویسندگان جهان مقامی یافته که موجب افتخار ایران و ایرانیان است.

نظرش صائب است، قولش حجت است، نوشته‌اش معتبر است، تحقیقش دقیق است، مطلبی را تا به مآخذی اصیل نپیوندد نمی‌گوید، و نکته‌ای را تا به صحت آن اطمینان قطعی نداشته باشد نمی‌نویسد.

مجتبی مینوی، ایرج افشار و حبیب یغمایی
مجتبی مینوی، ایرج افشار و حبیب یغمایی

در مکتوبی که مرحوم سیدحسن تقی‌زاده اعلی‌الله مقامه از اروپا به وزارت فرهنگ فرستاده است، می‌نویسد:

مشارالیه (مجتبی مینوی) که مسلماً یکی از اشخاص فاضل و ادیب درجة‌ اول ایران است، و از حیث عمق معلومات اسلامی و احاطه بر تاریخ اسلام و ایران دورة اسلامی، و زبان فارسی و عربی، و ادبیات آنها، و مخصوصاً آشنائی خیلی وسیع به تحقیقات علمای مغرب در این رشته‌ها، و طریقة انتقادی اروپائی، و تبحر کامل در کتب اسلامی از عربی و فارسی، و وقوف بر کتب شرقی و غربی در این رشته‌، و مخصوصاً آشنائی به کتابخانه‌های بزرگ اروپا، شاید بدون ادنی مبالغه پنج نفر نظیر در بین فضلای ایران ندارد…[1]

باید توجه داشت که بیست و پنج سال پیش است که مرحوم تقی‌زاده می‌فرماید مینوی «… پنج نفر نظیر ندارد» و می‌دانیم در آن تاریخ بزرگانی دانشمند چون: تقی‌زاده، محمد قزوینی، محمدعلی فروغی، علی‌اکبر دهخدا، عباس اقبال، بدیع‌الزمان فروزان‌فر، سعید نفیسی، احمد کسروی… و اساتیدی دیگر حیات داشته‌اند و از آن تاریخ هم تا کنون مینوی متوقف نمانده و همواره و هر آن بر فضائل خود افزوده و در تحصیل و تحقیق رنج برده؛ در کشورهائی چون ترکیه سالها زیسته، و در دانشگاههای امریکا تدریس فرموده، به عبارت دیگر مینوی امروز جز از مینوی سی سال پیش است و از این روی است که قطعاً می‌توان گفت که استاد بزرگوار ما اکنون در قلمرو وسیع زبان و ادب و فرهنگ فارسی بی‌هیچ شک و تردید شخصیتی است بی‌مانند و در دنیا معروف و نامبردار.

بیان فضائل علامه‌ای چون مینوی برای بزرگ‌مردانی چون تقی‌زاده و امثال وی شاید آسان باشد ولی برای دیگران مخصوصاً برای من بنده بسیار دشوار است و از عهده‌ام بیرون.

محیط است علم ملک بر بسيط

 

قیاس تو بروی نگردد محیط

 

حبیب یغمایی در جشن بیستیم سال انتشار یغما، مجتبی مینوی در وسط دوستداران مجله دیده می شود ( عکس از ایرج افشار)
حبیب یغمایی در جشن بیستیم سال انتشار یغما، مجتبی مینوی در وسط دوستداران مجله دیده می شود ( عکس از ایرج افشار)

مینوی سالها در انگلستان بوده، چند بار به امریکا مسافرت و در دانشگاههای آن مملکت تدریس فرموده، سالی چند در ترکیه با سمت رایزنی فرهنگی ایران زیسته و کتابی چند از فرانسه به فارسی درآورده، و باری، گمان می‌رود این اشارات، عمق معلومات وی را در زبان و ادب ملت‌هائی که با بزرگانشان آمیزش و رابطة ادبی و تحقیقی داشته است تا حدی حکایت کند.

مینوی در نویسندگی و انشاء زبان فارسی و رعایت اصول بلاغت و شیوائی در میان نویسندگان و مؤلفان قرون گذشته هم نظیر کم دارد و مقالات و یادداشت‌‌های وی که اندکی از آن بچاپ رسیده و بسیاری در کتاب‌خانه‌اش بجای است گواهی است در آستین.

*   *   *

بجاست یاد شود که مینوی از پانزده سالگی علاقه و عشقی عجیب به کتاب و کتابخانه داشت. نسخه‌های نفیس و قدیم را به روش کاتب نخستین با کلماتی به شکل و املای اصلی می‌نوشت، و نسخه‌هائی دیگر را با خط خوش و خوانا و تعلیم‌یافتة خودش؛ که من بنده نمونه‌هائی از آن دارد.

این عشق وعلاقة دائمی و ریشه‌دار موجب شده که اکنون کتابخانة‌ مینوی مخصوصاً از لحاظ کیفیت یکی از کتابخانه‌های باارزش و بی‌مانند کشور است و آنچه بر اهمیت آن می‌افزاید یادداشت‌های منظم و چاپ ناشدة‌ استاد است که در هیچ کتابخانه‌ای نیست.

 

*   *   *

 

مینوی اکنون شصت و چند سال دارد، یعنی پنجاه سال یا اندکی بیش‌تر است که به زبان و فرهنگ و ادب و تاریخ و لغت و فنون معارف این مملکت خدمت می‌کند. خدمتی بی‌انقطاع و مؤثر و جاویدانی.

بپاس خدمات پنجاه سالة آن جناب، جمعی از فضلای کشور سپاسگزاری را در اهداء مجموعه‌ای متضمن مقالاتی ادبی و تحقیقی از فرائض شمردند که جز این‌گونه هدایا درخور مقامی چنان والا نیست.

چون نیت نویسندگان این مجموعه بی‌شائبه است و مقالات فراهم آمده درخور مطالعه و تأمل اهل ادب، امید است که مورد قبول واقع شود. از درگاه ایزد متعال مسئلت داریم که عمر استاد بزرگوار ما را برکت دهد و بر توانائی و توفیق وی بیفزاید.

شاعر بزرگ معاصر دکتر مهدی حمیدی شیرازی استاد دانشگاه طهران با کنایتی لطیف وشعری شیوا گویای چونین ثنا و دعائی است که حسن‌‌ختام را در صفحه‌ای جدا قرارمی‌دهد.

 

*   *   *

 

در پایان اشاره به نکته‌ای چند را لازم می‌شمارد:

عده‌ای دیگر از استادان و دانشمندان وعده دادند و مستعد بودند که در تألیف این مجموعه شرکت جویند ولی مقالات آنها به موقع نرسید.

مقرر بود به هر یک از نویسندگان، از مقالات خودشان نسخی جداگانه تقدیم شود (به عنوان تیراژ) و شرمنده‌ایم که این توفیق حاصل نشد و بیان این شرمندگی با سپاسگزاری آمیخته است.

بی‌پیرایه باید تصریح کرد که هرگاه مساعدت مؤسسة فرهنگی فرانکلین نبود توفیق چاپ این کتاب به آسانی حاصل نمی‌شد، از جناب آقای مهاجر سرپرست این مؤسسة‌ ارجمند سپاس داریم و نیز از عنایت جناب محمود مطیر رئیس چاپخانة‌ بهمن امتنانی دیگر است.

آخرین نکته این است که این کتاب از اشتباهات و اغلاط مطبعی[2] خالی نیست، و طبعاً این ‌گونه اغلاط و اشتباهات طبع لطیف استاد مینوی را آزرده می‌کند. هر کس کتاب کلیله‌ودمنه تصحیح آن جناب را ملاحظه کرده باشد به سلیقه و دقت وی می‌تواند پی برد، و متوجه می‌شود که در ایران از آغاز پیدایش چاپ تاکنون هیچ کتابی بآن صحت از کار در نیامده است. چاره‌ای جز عذرخواهی می‌دانید؟

طهران شهریورماه 1350 شمسی

حبیب یغمائی

 

 

[1]) شمارة مردادماه سال 1327 مجلة یغما، صفحة 212

 

[2]) «… دیدی که هیچ‌گونه مراعات من نکردی! وعده داده بودی که در غلط‌گیری مقالات من کمال دقت خواهد شد، اما قصة «بنفشة‌ ملکه» را که در شمارة هفتم خواندم دیدم… و من حالا بجای آن‌که مقاله‌ای بنویسم یا کار حسابی دیگری بکنم مجبورم مقداری از وقت را به صحیح کردن اغلاط این داستان و برطرف کردن کثافت‌کاری و اهمال مصحح تلف کنم…

…ازین مته به خشخاش گذاشتن من مرنج، من بصحت چاپ خیلی مقیدم و اگر یادت باشد از ابتدا گفتم که اگر بدانم مقالات و کتب صحیح چاپ نمی‌شود ننوشتن را ترجیح می‌دهم…»

(نامة مینوی از لندن، صفحه 139 مجلد دوم یغما، سال 1328)