دریا…رود/حسین اکبری(سمن)
1
روایت سفرم را،
به رود گفتن…. باید
که قلب دریا راست،
توان و تاب تحمل،
به لحظههای شنفتن،… شاید!
2
باورم نیست که دریا
نپذیرفته به آغوش، تن رودی را
بیگمانم اما
که اگر رود نمردهست
سر به دامان فریباش سپردهست
………………………..
تا در آغوش تو آرام نگیرم،
هستم!