پندی به خودم/ لوییس اردریچ/ سیما سلطانی

لوييس اردريچ شاعر و نويسنده معاصر امريكايى در سال 1954 در داكوتاى جنوبى به دنيا آمد. مادر اردريچ نسب به فرانسويان و بوميان امريكا مى‏برد و پدرش از نسلى آلمانى بود. لوييس به فرهنگ بوميان امريكايى علاقه داشت و بسيارى از آثارش در همين زمينه بود. لوييس در 1981 با مردى كه انسان‏شناسى خوانده بود و به نوعى همكار وى محسوب مى‏شد، ازدواج كرد. آنها بزرگ كردن شش كودك را به عهده گرفتند كه سه تاى آنها را به فرزندى قبول كرده بودند. از مهمترين آثار اوست: آتش نخستين. نقل از كتاب :

.Selected byJoseph Parisi and Dathleen Welton .100 Essential Modern Poems By Women

2008 .DEEChicago .Ivan R

بگذارشان، ظرف‏هاى كثيف را.

بگذار كرفس‏ها را، تا در ته كشوى يخچال بپوسند

بگذار چرك بر كف آشپزخانه بماسد، سفت شود.

خرده نان‏هاى سوخته را در كف توستر بگذار تا بماند.

پياله شكسته را بيرون بينداز و فنجان شكسته را نچسبان.

ديگر هيچ چيز را به هيچ چيز نچسبان. تعمير نكن. به جاى دوختن، از سنجاق قفلى استفاده كن.

حتى براى دوختن يك دكمه هم ديگر سوزن نزن.

بگذار باد راه خود را برود و بگذار غبار خاك هجوم آورد

و بگذار لوله لوله جرم خاكسترى در زير كاناپه جمع شود.

با آنها حرف بزن. به آنها خوشامد بگو.

ديگر قطعات گم و گور شده پازل‏ها را جمع نكن،

كفش‏هاى كوچك عروسك‏ها را جفت نكن،

نگران نباش كه چه كسى مسواك چه كسى را مى‏زند

ديگر نگران جور كردن هيچ چيز با هيچ چيز نباش.

جز جور كردن واژه‏اى با واژه‏اى ديگر.

يا انديشه‏اى با انديشه‏اى ديگر.

دنبال درستى باش – نخست تصميم بگير

كه چه چيز درست است،

سپس با تمام قلبت به دنبال آن برو.

قلبت، تنها جايى كه به گردگيرى‏اش نمى‏انديشى.

گنجه‏اى كه آكنده از يادگارى‏هاى وحشى و رام‏ناشدنى است.

گيره‏هاى كاغذ را از سوزن‏هاى ته‏گرد،

و سوزن‏هاى ته‏گرد را از دندان‏هاى شيرى يادگارى جدا نكن‏

و نگران نباش اگر ما دوباره امشب هم براى شام كورن فلكس داريم.

ديگر به تلفن‏ها جواب نده.

و ديگر براى هر چيزى كه مى‏شكند، گريه نكن.

كپك‏هاى صورتى در داخل بسته‏هاى غذا، در يخچال، رشد خواهند كرد.

اين فرم‏هاى جديد زندگى را بپذير

و با غبار مرده‏اى كه از پنجره عبور مى‏كند

و صبورانه، روى در شيشه خوردنى‏ها و روى كتاب‏ها مى‏نشيند، سخن بگو.

همه نامه‏ها را در ظرف بازيافت بريز، آنها را نخوان،

ديگر هيچ چيز را نخوان‏

غير از آنچه تو را با تجربه‏ات يكى مى‏كند

و غير از آنچه اين فريب را، فريبى كه تو آن را ضرورت مى‏نامى،

خراب مى‏كند يا به آن ضربه مى‏زند و يا آن را درهم مى‏شكند.

بخارا 71، خرداد ـ شهریور 1388