ازچشمه خورشيد/ هاشم رجب زاده

361 – جشن‏هاى كهنسالى‏

 استاد تاكه‏شى كاتسوُفوُجى ايرانشناس صاحبدل ژاپنى كه سخنران افتخارى سمينار بين‏المللى ايران و ژاپن در روز شنبه 12 ژانويه 2008 در اوساكا بود، در سخنانش گفت كه فرداى آن روز به هفتاد و هفت سالگى گام مى‏گذارد. در پاسخ نامه تبريكى كه به اين مناسبت براى استاد كاتسوُفوُجى فرستاده بودم، نامه‏اى نغز منضمّ به فهرستى از سالهاى بالاى عمر را كه به رسم ژاپنى (برگرفته از چين قديم) جشن مى‏گيرند، برايم فرستادند، كه در اينجا مى‏آورم:

 70 سالگى: از ديرباز عقيده داشتند كه كمتر كسى اينهمه سال در اين سراى كهن مى‏ماند. پس آن را كوكى Koki نام دادند، يعنى «كمياب»، به اين اعتبار كه نادر مى‏افتد كه آدمى به هفتاد سالگى برسد.

 77 سالگى: اين سال را  كى جوُ Ki-ju به معنى سنّ شادى يا سرخوشى مى‏نامند. اديبان و صاحبدلان از راه بازى با نشانه‏هاى نگارشى خط چينى اين مفهوم را برآورده‏اند. نشانه‏هاى مفهوم‏نگار چينى – ژاپنى براى شماره 77 (سه نشانه) را كه به شيوه شكسته و با تركيبى مثلثى روى هم بنويسند، مشابه «كى» (به معنى، شادى، شادباش يا مناسبت فرخنده) درمى‏آيد؛ و در تركيب آن با «جوُ» به مفهوم ديرزيستن و تهنيت (كوتوبوُكى هم تلفظ مى‏شود) سنّ شادخوارى (كى – جوُ) معنى مى‏دهد.

 80 سالگى: سان – جوُ san-ju. تركيب عددهاى 8 و 10 كه 80 را مى‏سازد، در طرز نگارشى كه هشت بالاى ده بيايد «كاسا»، يعنى چتر، خوانده مى‏شود. ازينجاست كه هشتاد سالگى را سنِّ چتر (به نشانه سرپناه و حامى) خوانده‏اند، به آرزوى در پناه و ايمن بودن سالمندى كه به اين منزل عمر رسيده است.

 88 سالگى: بِى – جوُ bei-ju. يا سنِّ برنج. اين تسميه از آنجا آمده كه نگارش چينى – ژاپنى عدد 88 (8 + 10 + در حالت تركيب شكلى را مى‏سازد كه نشانه نگارشى برنج است و از واژه‏هاى خوش يُمن، زيرا كه دو «هشت» كه در نگارش حالت بادبزن باز شده دارد و نمودار خوشبختى يا آمد و گشايش كار است در بالا و پايين آن مى‏آيد، و به اين قرينه بِى – جوُ يا سالِ برنج، سنِّ خرّمى و شادكامى است.

 90 سالگى: سوتسوُ – جوُ sotsu-ju. تركيب شمارگان 9 و 10 كه 90 مى‏شود، در نگارش حروفى «سوتسوُ» خوانده مى‏شود. اين لفظ را داراى معنايى نمى‏دانند.

 99 سالگى: هاكوُ – جوُ haku-ju : به معنىِ سنِّ سفيد. تركيب عددِ صد در نگارش چينى – ژاپنى، خط كشيده‏اى (مانند نشانه نگارشى عدد 1) در بالا دارد، كه اگر آن را بردارند (كسر 1 از 100) تركيب باقيمانده «سفيد» معنى مى‏دهد. چنين است كه 99 سالگى را سنِّ سفيد (يا، در سنّت باخترى، نقره‏اى) خوانده‏اند.

 

 362 – ژاپن امروز

 باز هم از نوشته‏هاى دانشجويان ژاپنى فارسى‏آموز قطعه‏اى مى‏آورم:

 «به مادرم گفتم كه مى‏خواهم درباره ژاپن امروز (به فارسى) بنويسم؛ اما اين موضوع خيلى گسترده است و سخت است. اگر مثلاً درباره كتاب در ژاپن يا موسيقى باشد بهتر است! مادرم گفت: ژاپن امروز؟ تباه شده است! مردم به ارزشهاى زياد به طور طبيعى احترام مى‏كردند؛ اما حالا كارِ بدشان يكى يكى فاش مى‏شود؛ جوانانِ شرور و خلافكار بيشتر مى‏شوند، يا مردمى كه دلشان تا ابد مانند بچه‏اى خودكام مى‏ماند. مادرم سخت مى‏گيرد؛ اما من فكر مى‏كنم كه هر عصر مسئله‏هايى ديگر دارد. اين همه، يك بخش از جريان تغييرِ عظيم است، و نبايد آن را سرسرى بگيرند. اما مانند مادرم هم نبايد فقط بدبين باشند.» (يوُكيكو)

 

 363 – كونبينى‏

 از پديده‏هاى تازه در ژاپن كه تند فراگير شده فروشگاههاى زنجيره‏اى مواد غذايى و ديگر نيازهاى هر روزه است، كه چند شركت بزرگ در هر گوشه و كنار دائر كرده‏اند، و كونبينى conbini (كوتاه شده مقلوب convenient store انگليسى) خوانده مى‏شود. در پايان سال 2007 بيش از 43 هزار واحد از اين فروشگاهها در سراسر ژاپن فعال بود. چهار – پنج شركت بزرگ گرداننده اينها رقابتى سخت با هم دارند، و به اين مايه پيوسته خدمات و كالاهاى تازه‏اى به فهرست عرضه خود مى‏افزايند، چنانكه امروزه، بنا به مَثَل قديم، از شيرمرغ تا جان آدميزاد در اين دكانها پيدا مى‏شود. از چندى پيش شمارى از بانكها هم باجه‏هاى دريافت و پرداخت خودكار در اينجا دائر كرده و شركت پست ژاپن هم به آنها، بخصوص براى فرستادن بسته‏هاى پستى، نمايندگى داده است و بانكى با سرمايه كلان هم براى ايجاد دستگاههاى خودپرداز در «كونبينى»ها تأسيس شده است. هزينه‏هاى آب و برق و گاز و تلفن و ديگر خدمات شهرى را هم به راحتى در اينجا مى‏شود پرداخت. اين شبكه بيشتر به صورت ايجاد شعبه با دادن امتياز از سوى شركت مادر به كسانى كه مى‏توانند سرمايه‏گذارى و مديريت كنند توسعه پيدا مى‏كند. يكى از اقلام عمده فروش آنها غذاهاى بسته‏بندى شده روز (غذاى آماده بيشتر براى صبحانه و ناهار در بيرون خانه) است؛ و كسانى همه وعده‏هاى غذاى روزانه‏شان را با خريدن بسته غذا از اين فروشگاهها برگزار مى‏كنند. اين شبكه‏ها براى صرفه‏جويى در هزينه، بيشتر با نيروى كارِ ساعتى و پاره‏وقت، بخصوص بهره‏گيرى از نيروى جوان و كارِ جنبىِ دانشجوها، مى‏گردد، كه كار آنها با تعدد و تنوع فزاينده اقلام و خدمات عرضه شده اين فروشگاهها پيوسته فشرده‏تر و دشوارتر مى‏شود، و بخصوص در شعبه‏هاى پرمشترى از فرساينده‏ترين كارها است.

 

 364 – نمايشگاه گل‏

 امروز 22 فوريه 2008 نمايشگاه دو هفته‏اىِ امسالِ گلهاى اُركيده با انتخاب و ارائه يكصد هزار گل اركيده از گونه‏ها و رنگهاى متنوع آن در تالار بزرگ ورزشى توكيو كه Tokyo Dome خوانده مى‏شود آغاز شد. اين مكان را چون سقف محدّب دارد، ساختمان گنبدى (Dome انگليسى) خوانده‏اند. كلان شهرهاى ژاپن امروزه هر كدام يك ورزشگاه سرپوشيده گنبدى به نشانه عظمت خود دارند. حدود پانزده سال پيش، از اين نمايشگاه كه بسيار چشم‏نواز و دل‏انگيز است ديدن كردم. در اينجا پرورش‏دهندگان اركيده، بويژه آنها كه هنر تازه‏اى در رنگ و طرح و تركيب اين گل در كار آورده‏اند، حاصل تلاش خود را در منظر همگان مى‏گذارند. برنده اول امسال، گونه بسيار بلندى اركيده به رنگ عنابى و آبى درهم بار آورده بود، كه در اصل از ماداگاسكار آورده شده است و 12 سال مى‏كشد تا همچون درختچه‏اى رشد كند. يكى از چهره‏هاى تلويزيونى هم غرفه بزرگى براى گلهايى كه بار آورده ترتيب داده بود. از پشتكار و ذوق و ابداع يكى از تربيت‏كنندگان اركيده هم كه در باغچه خانه‏اش گلخانه‏اى مجهز ساخته و با تنظيم دقيق دما و رطوبت هوا و عوامل مؤثر ديگر انواع زيبا و ظريف از اين گل بار آورده است تقدير شد.

 

 365 – تفاوت فرهنگ‏ها

 مردم ژاپن هم، چنانكه ايرانى‏ها، تعارف و تحسين را معمولاً رد مى‏كنند، و براى نمونه اگر كسى از آراستگى يا خطّ خوش يا آداب دانى فرزند ديگرى تعريف كند، به زبان يا اشاره دست يا نشان دادن حالت شرم مى‏گويند كه هيچ اينطور نيست. ازينروست كه رفتارى جز اين برايشان عجيب مى‏نمايد. يكى از دانشجويانم در بخش ايرانشناسى دانشگاه اوساكا نوشته بود: «ديروز در درس سوم زبان عربى داشتيم و استاد (ژاپنى) درباره اين كشورها كمى حرف زد و گفت: مردم آنجا خودستايى را دوست دارند. مثلاً اگر به ژاپنيان بگوييد كه شما در پختن ماهر هستيد معمولاً نفى مى‏كنند و مى‏گويند هيچ مهارتى ندارم. اما اگر اين را به مردم عرب بگوييد، آنها مى‏گويند كه راست مى‏گوييد و خواهرم هم به اين اندازه ماهر است. آنها نه تنها درباره خود، كه درباره خانواده‏شان هم، خودستايى مى‏كنند، و مى‏گويند كه نمى‏توانيم بفهميم كه چرا ژاپنيان فروتنى مى‏كنند. اگر شما به كشورهاى عربى برويد، خوب خودستايى بكنيد! اما من خيال مى‏كنم كه فكر مردم عرب با طبع ژاپنيان نمى‏سازد.» (توموكو)

 

 366 – مراسم آغاز كار در آغاز سال‏

 پس از تعطيل بلند سه روزه نوروزى، و در روز چهارم ماه آغاز سال، كه بنگاههاى دولتى و خصوصى ژاپن كار را از سر مى‏گيرند و همه به سرِ كارشان باز مى‏گردند، اين بنگاهها حال و هواى خاصى دارد و احساس مى‏شود كه با سال تازه دوره‏اى تازه آغاز شده و عزم و اراده‏اى نو براى كوشش و چالش و دست يافتن به هدفها پيدا آمده است. در اين روز، كه بيشتر كاركنان آراسته‏تر از هميشه، و شمار بسيارى از خانم‏ها در بزرگداشت سنت زيبا و چشم‏نواز ژاپن با كيمونو به محل كار مى‏روند، نخستين ساعات روز به ديدار نوروزى مى‏گذرد و در آغاز اين مجلس رئيس دستگاه (وزير وزارتخانه يإ؛ضضظظ رئيس بالاى شركت تجارى يا توليدى) براى اعضاء سخن مى‏گويد و همكاران خود را به تلاش براى از ميان بردن كاستى‏ها و بهبود روشهاى كار تشويق مى‏كند. تكيه سخن رؤسا و مديران در اين مراسم بازتابى است از احوال روز و مسائل چالش برانگيز آن سال. به سابقه كشف نادرستى و تقلب شمارى از بنگاههاى توليدى كه در سال گذشته گندم‏نماى جوفروش شناخته شدند، بيشتر مديران در آغاز سال تازه (2008) مرئوسان را به صداقت در كار و پايبند بودن به اصول و ارزشها و اخلاق صنفى و حرفه‏اى، و احترام نهادن و اهميت دادن به مصرف‏كنندگان و مراجعان، سفارش كردند.

 

 367 – دير ماندن و زود گذشتن‏

 در شماره 2 نوامبر 2007 روزنامه يوميوُرى شرحى درباره ديرسال‏ترين موجود زنده نوشته بود كه كوتاه شده آن را در اينجا مى‏آورم.

 ميان همراهان و ملازمان ميناموتو – نو – يوشيتسوُنه (1189 – 1159) سردار نامى و قهرمان ناكام و محبوب در تاريخ ژاپن (كه مى‏توان او را اسفنديار سرزمين آفتاب دانست) راهب بودايى مرموزى به نام هيتاچى بوكايسون بود كه از او در وقايع‏نامه زندگى يوشيتسوُنه (زير عنوانِ «كيكى كى») و وقايع‏نامه عروج و افول خاندانهاى ميناموتو و تايرا (گِمپى سِى سوُئيكى) نام آمده است. كايسون از نبرد نوُنوكاوا، كه پايان كار يوشيتسوُنه بود، جان سالم به در برد، زيرا كه او از ميدان نبرد دور بود، و از آن پس چنان ديرزيست كه از نمونه‏هاى افسانه‏اى عمر دراز در ژاپن شد.

 داستانى مى‏گويد كه كايسون تا پايان دوره جنگهاى پيوسته (حدود سالهاى 1493 تا 1590) زنده بود. با اين حساب، او 400 سال عمر كرد. شرحى از حكايت او در نبردهاى ميان «خاندان ميناموتو و تايرا گفته‏اند، و نيز روايت كرده‏اند كه او وقتى گفت كه داستان ساخته شده پيرامون يوشيتسوُنه «اعتبار تاريخى ندارد.»

 در روايت‏هاى افسانه‏اى، هيچكس از شنيدن اين كه كسى چند صد يا حتى چند هزار سال زيسته باشد شگفت‏زده نمى‏شود. اما اينجا داستانى واقعى از عمر دراز مى‏آورم. دانشگاه بانگور Bangor در ايالت ولز Walse اعلام كرد كه يك حيوان دريايى دو صدفى (كه فارسى زبانها آن را گوش ماهى مى‏نامند) در بستر اقيانوس اطلس نزديك كرانه‏هاى ايسلند پيدا كرده‏اند. دانشمندان با شمردن لايه‏هاى صدفى اين حيوان، كه هر سال يكى بر آن افزوده مى‏شود، عمر آن را 405 تا 410 سال برآورد كرده‏اند. بدينسان اين صدف را بايد ديرسال‏ترين جاندار شناخته شده دانست، و جا دارد كه آن را كايسون (كه به معنى «صاحب صدف» است) بناميم. حدود همان روزگار كه اين صدف به دنيا آمد، تويوتومى هيده يوشى سردار فرمانرواى ژاپن در 62 سالگى با زندگى پرتلاطم خود بدرود گفت. در شعرى كه درباره مرگش ساخته است مى‏خوانيم:

    آمدنى همچون قطره‏اى شبنم‏

    و ناپديد شدنى همچون قطره‏اى شبنم‏

    اينست زندگيم…

 پس از شنيدن حديث عمر دراز صدف، كم پايى و ناپايدارى قطره شبنم را بهتر حس مى‏كنيم.

 

 368 – تن‏فرسا يا جانكاه‏

 امروز، چهارشنبه 12 مارس 2008، رسانه‏هاى ژاپن داستان غم‏انگيز مرد 85 ساله‏اى را گفتند كه چند ماهى پيش همسر 84 ساله زمينگيرش را كه سالها از او پرستارى مى‏كرد، از سرِ مهر و ترحّم، با پيچاندن سيم برق دور گردنش كشته بود. دادگاه كوبه او را به سه سال حبس تعليقى محكوم كرد. او و همسرش از پنجاه سال پيش، به دنبال از دست دادن يگانه فرزندشان در تصادف اتومبيل، زندگى منزوى و ساده و محزونى داشتند، و همسايه‏هاى مى‏گويند كه آنها با همدلى و اُنس و صفا مى‏زيستند و پيرمرد، هاشى موتو، زندگيش را وقف پرستارى از همسر بيمارش كرده بود. اما چندى پيش كه دكترها به او گفتند كه سرطان دارد و بيش از هفت ماه زنده نخواهد ماند، طوفانى در جانش برخاست و نگران گذران و رفاه يار و همراه زندگيش پس از مرگ خود بود، و سرانجام چنين تصميمى گرفت. نظام بى سامان و آشفته بهزيستى ژاپن و بى‏تفاوتى شمارى مأموران مسؤوليت ناشناس آن هم كه با اينگونه مسائل انسانى دل كورانه و رسمى و ادارى برخورد مى‏كنند، در اين ماجرا گناهكارند؛ اما قاضى دادگاه هنگام دادن حكم تعليقى به هاشى موتو گفت كه اگر بيشتر فكر كرده بود و زود اميدش را به بهبودى از سرطان از دست نمى‏داد و نيز به سازمان تأمين اجتماعى و خويشان و بستگان اميد مى‏نهاد، اين كار از او سر نمى‏زد، و افزود كه مواظب حال خودش باشد و براى آرامش روح همسر از دست رفته‏اش هم دعا كند. محكوم فقط تعظيمى به نشانه اداى احترام كرد.

 

 369 – منابع كتابخانه ملى مجلس ژاپن در «وِب»

 كتابخانه ملى مجلس ژاپن كه گسترده‏ترين گنجينه ميراث مكتوب ژاپن را فراهم آورده از چند سالى پيش بخش‏هايى از منابع ارزنده خود را، شامل تصاوير قديم، نقاشى‏ها و چاپهاى چوبى ژاپنى، كتابهاى مصوّر، و تومار نوشته‏هاى تاريخى، با پردازش فنى و جزء نمايى (high resolution) به شبكه الكترونيكى (وِب) خود سپرده است. منابع فراهم آمده در اين پايگاه الكترونيكى به ميليونها عنوان سر مى‏زند، كه از آن ميان است بيش از دو ميليون كتاب منتشر شده در ژاپن و حدود همين تعداد كتابهاى خارجى. اين گنجينه ارزنده به نشانى www.ndl.go.jp//:http در دسترس است.

 

 370 – گل و خار، درخت و گَرده‏

 شمار بسيارى از ژاپنى‏ها در برابر گرده‏اى كه گونه‏هايى از درختان، بخصوص سرو ژاپنى، در بهار مى‏پراكنند حساسيت دارند، و با استنشاق هواى بهارى كه اين گرده‏ها را همراه دارد به ناراحتى تنفسى و حالتى زكامى دچار مى‏شوند. اين است كه در آغاز بهار مردمى را كه دهان‏بند بهداشتى زده‏اند تا از اثر آزارنده اين گرده‏ها بكاهند فراوان مى‏توان ديد. رسانه‏ها هم در برنامه‏هاى خبرى احتمال و ميزان گرده افشانى درختها را هر روز اعلام مى‏كنند و به آنهايى كه حساسيت دارند هشدار مى‏دهند. بيشتر درختانى كه منشأ اين گرده‏ها هستند در چرخه زندگى و اقتصاد و صنايع بومى ژاپن اهميت دارند، و از اين رو ژاپنيان در نابودى آنها نكوشيده و با اين ناسازگاريشان ساخته‏اند؛ بخصوص درخت سوُگى كه از تنه آن مرغوبترين و گرانترين چوب ساختمانى را مى‏گيرند، و بويى خوش دارد، و صنعتكاران ژاپن چيزهاى بسيار، چه زينتى و چه براى نيازهاى زندگى، از آن مى‏سازند.

 

 371 – از ثُرى‏ تا به ثُريّا

 انجمن نجوم ژاپن كه بيش از 2800 عضو دارد امسال (2008) يكصدمين سال بنياد خود را جشن مى‏گيرد. حدود 1200 تن از اعضاى آن ستاره‏شناسان غيرحرفه‏اى‏اند كه به انگيزه ذهن جويا و علاقه خود به پهنه بيكران آسمان و ستارگانش در اين جمع فعاليت دارند. اين انجمن در سال 1908 با 650 ستاره‏شناس بنياد شد، و از سال 1961 فرصت‏هاى تحقيق علمى در دنياى ستارگان در دسترس اعضاى غيرحرفه‏اى خود گذاشته است. رئيس اين انجمن مى‏گويد: «با نصب تلسكوپ سوُباروُ suburn با تكنولوژى high resolution در هاوايى و پرتاب ماهواره كاگوُيا kaguya از سوى بنگاه اكتشاف فضايى ژاپن به سوى ماه، ستاره‏شناسى اكنون وارد عصر نوينى شده است. او اميد دارد كه اهل نجوم، حرفه‏اى‏ها يا غير آنها، براى پيشرفت هر چه بيشتر ستاره‏شناسى در ژاپن همكارى كنند. يكصدمين سال تأسيس اين انجمن با نصب آزمايشگاه فضايى كيبو Kibo در ايستگاه بين‏المللى فضايى همزمان شده است. اين آزمايشگاه كه در نيمه دوم ماه مارس سوار بر سفينه فضايى Endeavour پرتاب و به ايستگاه فضايى رسانده شد، به دست تاكائو دوى Takao Doi سرنشين ژاپنى اين سفينه به ايستگاه بين‏المللى فضايى وصل و به آن نصب شد.

 

 372 – معبد و ماليات!

 كشاكشى تازه بر سر ماليات ميان معابد بودايى و شهردارى توكيو برخاسته است. مديران شهرى مى‏گويند كه معابد بايد براى حق برگزارى مراسم ترحيمى كه براى حيوانهاى خانگى (سگ و گربه و…) ژاپنى‏هاى حيوان دوست مى‏گيرند ماليات بدهند. مبلغ اين درآمد و ماليات آن هم به لطف انس و محبتى كه بسيارى از مردم ژاپن به حيوانهاى خانگى دارند كم نيست. اما معبدها مى‏گويند كه اينگونه مراسم تفاوتى با آيين ترحيم براى مردم و اشرف مخلوقات ندارد، و بايد در همان رديف و معاف از ماليات شناخته شود. مقامهاى شهرى همچنان مصرّند كه طبيعت اين مراسم براى معابد تجارى و كسبى است، نه آئينى، و بايد ماليات درآمدش را بدهند. كار به دادگاه و رسيدگى در مراحل بالاتر قضايى كشيده است.

 

 373 – رُز بنفش‏

 چندى پيش تلويزيون سراسرى ژاپن در برنامه تحليل رويدادها و دستاوردهاى علمى گزارش داد كه يك فرد پر شوق و كوشاى ژاپنى پس از چهل سال تلاش و آزمايش توانسته است گل رُز آبى (بنفش كم‏رنگ) پرورش دهد. باغ گل او در ايالت چيبا، شرق توكيو، نشان داده شد كه آنجا 600 گونه گل رُز بار آورده و با اعجاز بيوتكنولوژى bio-technology توانسته بود گونه‏هايى بديع و زيبا ازين گل بپروراند. اين گزارش شرحى را كه مهديقلى هدايت (مخبرالسلطنه) در سفرنامه ژاپن خود (دسامبر 1903 تا ژانويه 1904) نگاشته است به يادم آورد، كه در آن سالها گل را با جوهر رنگين مى‏كردند. در نوشته مخبرالسلطنه مى‏خوانيم:

 «سر ميز ناهار (در هتل امپريال) گلدانى بود كه در آن نرگسهاى رنگارنگ گذارده بودند. به نظر غريب آمد. از پيشخدمت توضيح خواستم. گفت شاخه نرگس را در محلول جوهرهاى رنگين مى‏گذاريم، رنگ مى‏گيرد.» (سفر به مكه از طريق چين، ژاپن و…، تهران، 1323، ص 99 و 100). همانجا در زيرنويس افزوده است:

 «در تهران نرگس را بنفش رنگ كردم، دستم بود، به درب خانه (= نزد شاه) مى‏رفتم. آصف‏السلطنه در راه به من كه پياده بودم برخورد، به درشكه برد، و از كيفيت گل پرسيد. معما كشف شد. قول گرفت كه به حضرات دربارى نگويم. اتفاق، در باغ گلستان به مصطفى قليخان حاجب‏الدوله برخوردم. از كيفيت گل سؤال كرد؛ گفت فلانى پيازهايى از ژاپن آورده است. حاجب‏الدوله از من تصديق خواست؛ به قولى كه داده بودم به مسامحه گذراندم و با حاجب‏الدوله دوستى داشتم و بحق از من بعدها گله كرد. به حضور رفتم؛ گل در دست آصف‏الدوله است. مظفرالدين شاه توجهى به گل فرمود؛ باز آصف‏الدوله قصه پياز را در بين آورد. شاه به من نگاهى كرد؛ لابد حقيقت را گفتم.»

 

 374 – كاسه لعابى نقش دار ايرانى در موزه ميهو

 دوست ايران پژوه و هنر شناسم پرفسور توء سوُگى موُرا، استاد پيشين موزه قوم‏شناسى ژاپن و دانشگاه ريوُكوكوُ، كه كارشناس هنر خاور آسيا است، يك سالى پيش تصويرهايى از كاسه لعابى منتسب به دوره سلجوقى كه توى آن صورت زيبارويانى با چهره مغولى و نيز در حاشيه پرنده و ماهى نقش شده و بر لبه تويى و بيرونى آن هم شعر نگاشته شده است در اختيارم نهاد تا اين شعرها را بخوانم. توى اين كاسه دو رديف شعر نقش است كه از رديف بالايى تقريباً هيچ كلمه خوانا نيست، و رديف پايينى را چنانكه دريافتم سه بيت است اما به وزن رباعى، و با همه كوششم فقط بيت نخست آن تمام خوانده شد كه اينست :

    در عشق تو جان تفت (يا، خَست) و دلم غم بگرفت‏

    از خونِ دلم دو ديده شبنم بگرفت‏

 روز 15 دسامبر سال 2007 فرصتى يافته شد كه همراه استاد سوُگى سوُدا و دوستان تصويربردارشان به موزه ميهو Miho Museum در ايالت شيگا برويم و اين كاسه را كه قطر دهانه آن حدود 40 سانتيمتر است از نزديك ببينم. كارشناس موزه مى‏گفت كه اين كاسه گِرد جهان گشته و سرانجام به اينجا رسيده، و بيش از يك چهارم كناره آن هم، از نزديك پايه تا بالا، شكسته و مفقود بوده كه با مهارت بازسازى كرده‏اند. از نزديك مى‏شد آثار اين ترميم را در تفاوت نه چندان چشمگير رنگ و نقش ديد؛ اما پيدا بود كه به جاى شعر لبه كاسه در اين بخش نقش‏هايى بى مفهوم كشيده‏اند. قرار است كه اين اثر پس از تهيه شرح و معرفى مناسب و آماده شدن كاتالوگ آن از سال آينده ميلادى (2009) در اين موزه به نمايش درآيد.

 

 375 – رهبرى اركستر تا 93 سالگى‏

 در آخرين سالهاى دهه 1990 گزارشهايى در مطبوعات ژاپن در تحسين تاكاشى آساهينا، موسيقيدان سالخورده كه پس از 90 سالگى همچنان سرزنده و پرشور و شوق اركستر سمفونيك اوساكا را رهبرى مى‏كرد، مى‏خواندم. او كه از سال 1947 رهبرى اين اركستر را داشت، و بخصوص براى آشنايى‏اش با موسيقى كلاسيك سنت اتريش و آلمان ستوده مى‏شد، فقط بيش از 250 بار نواختن سمفونى نهم بتهوون را رهبرى كرده بود. تجربه‏هاى بسيار نيز در رهبرى اركستر سمفونيك شيكاگو و ديگر اركسترهاى معروف جهان داشت. پس از زلزله سال 1995 ناحيه كوبه، برنامه‏هايى به نفع آسيب‏ديدگان اين فاجعه ترتيب داد، و فعاليت‏هاى اجتماعى ديگر هم داشت. مى‏گفت: هر چه مى‏گذرد، شور و توان بيشترى در خودم براى كار مى‏بينم. تا ماه دسامبر سال 2001، كه روز 29 آن درگذشت، همچنان پويا و كوشا بود. اركستر سمفونيك اوساكا در مراسم يادبود اين موسيقيدان، كه از نمونه مردان كار و دانش ژاپن بود، بخشى از سمفونى شماره 7 بتهوون را نواخت.

 

 376 – سالروز زلزله بزرگ كوبه‏

 17 ژانويه سالروز زلزله بزرگ «هانشين» بود كه از محور مركز شهر كوبه بسيارى از نواحى اوساكا – كيوتو و ديگر مناطق شهرى مركز ژاپن را در سال 1995 لرزاند و نزديك 7 هزار كشته بر جاى گذاشت و مردم بسيارى را بى‏خانمان كرد. آثار ويرانيهاى نمادين اين زمين‏لرزه سهمگين، بخصوص در تأسيسات عمومى مانند جاده‏ها و راههاى آهن و ساختمانهاى بزرگ، به فاصله كوتاهى از ميان رفت؛ اما پيامدهاى اجتماعى و انسانى آن برجا است. امروز شمارى از بازماندگان اين رويداد در بخش چوُئو، مركز كوبه، كه با لرزش زمين و آتش‏سوزى دنباله آن با خاك يكسان شد، گرد آمدند و در برابر بناى يادبودى كه اينجا ساخته‏اند گلهايى بر آب بركه رها كردند، به نشانه طلب آرامش ابدى براى جان باختگان.

  377 – حكمت سفر

 چند سال پيش يكى از دانشجويان ژاپنىِ ايرانشناسى در نوشته فارسى‏اش چند مَثَل رايج ژاپنى درباره سفر نوشته بود. از آن ميان، اين نمونه‏ها را مى‏آورم:

 – «صبر كن تا روزى برسد كه هوا براى سفر دريا خوب باشد.» همانند اين مَثَل است: «آسوده لم بده تا خبر خوش از راه برسد» و «باش تا روزى شبنم شيرين از آسمان ببارد» (شبنم شيرين در افسانه‏هاى چينى نشانه حكومت صالح است). اين امثال مى‏گويد كه خوشبختى امرى مقدّر است، و بيرون از اختيار انسان؛ پس بهتر است كه بى دغدغه و دلهره و شتاب آرام بنشينيم تا از راه برسد. شايد كه مَثَل چينى درباره باريدن شبنم شيرين (كايرو) از آسمان، اصل و منشأ مَثَل ژاپنى درباره سفر دريا (در ژاپنى، كايرو) باشد، و شبنم شيرين در ژاپن به سفر دريا كه همان تلفظ «كايرو» را در نشانه‏هاى نگارشى چينى – ژاپنى دارد مبدل شده است.

 – «بگذار پسرِ عزيز دُردانه‏ات سفر كند». سفر در قديم كارى سخت و توانفرسا بود، چنانكه در ژاپن مى‏گفتند كه هر سفر پر از ناراحتى و رنج است («تابى وا اويمونو تو رايمونو»)، و مى‏گفتند كه مرد را آزموده مى‏كند. اين مثل به پدر و مادر سفارش مى‏كند كه بگذارند پسر در ناز و نعمت بارآمده‏شان سفر كند و سختى بكشد تا با دشواريهاى زندگى خوپذير شود.

 – «خوشى هر سفر، آزمودن خوراكى‏ها است». اين مثل (به ژاپنى: «تابى وا  كويمونو كوُرايمونو») را براى تعديل مثل ياد شده (تابى وا اويمونو تو رايمونو = سفر پر از ناراحتى و رنج است) آورده‏اند. مسافر در جاهايى بيرون از زادگاه و ديار خود غذاها و شيرينى‏ها و گاه ميوه‏هاى نديده و نچشيده را مى‏خورد و از آنها براى خويشان و دوستانش ارمغان مى‏آورد. در ميانه دوره اِدو (سده‏هاى هفده تا نوزده) كه بازار و تجارت رونق گرفت، بسيارى مردم راهىِ سفر شدند، و اين مَثَل از طبع شادى‏جو و تنوّع خواه اين مردم پيدا آمد.

 – «در سفر همراه؛ در زندگى همدم (بايسته است)» (در ژاپنى: تابى وا ميچى – زوُره، يو وا ناساكه). زندگى را بارها به سفر تشبيه كرده‏اند؛ بخصوص در گذشته‏ها كه سفر سخت و پرمخاطره بود. همچنانكه همراه موافق داشتن در سفر از رنج راه مى‏كاهد، داشتن همدم و همدردى در زندگى بس كارگشا و يارى‏رسان است.

 چند مَثَل ديگر درباره سفر:

 – «در سفر، نقدِ همراه به اندازه جان مى‏ارزد» (تابى نو اينوچى وا رويوء نو كانه). مراد اين است كه هزينه كردن در سفر ضامن راحت و ايمنى انسان است، و نبايد از خرج‏هاى ضرورى مضايقه داشت.

 – «دور از ديارت (در سفر) پرواى آبرو ندارى و هر كار مى‏كنى» (تابى نو هاچى وا كاكى سوُته). امروز هم مصداق اين سخن را مى‏توان در رفتار مسافران در غربت ديد، و ديده‏ايم كه كارهايى مى‏كنند كه در كشورشان فشار اجتماعى يا اخلاق محيط آن را نمى‏پذيرد.

 – «غروب زيبا براى مسافر پيام‏آور فردايى آفتابى است» (ايرى هى يوكِدرِه با آسوُ تِنكى). در سفر، بخصوص سفرهاى دشوار قديم، وضع هوا براى مسافر اهميت خاص دارد، و با ديدن آسمان صاف يا آرام و كم‏ابر غروب، هواى صاف و آفتابىِ فردا را به خود نويد مى‏دهد.

 

 378 – يادى از شادروان حبيب‏الله فضائلى‏

 چند سالى پيش، مدير فصلنامه دانشگاه مطالعات خارجى اوساكا شرحى موجز و گويا درباره تحول خط فارسى خواست تا در اين نشريه يا دفترى كه هر ساله براى معرفى رشته‏هاى درسى و تشويق داوطلبانِ بيشتر به شركت در آزمون ورودى اين دانشگاه تهيه مى‏شد درج شود. پس از بررسى منابع محدودى كه در اين‏باره در دسترس بود، بهتر و مناسب‏ترين كار را آن ديدم كه تعريف كوتاه شده‏اى از كتاب پربار و سودمند زنده‏ياد حبيب‏الله فضائلى، اطلس خط (اصفهان، 1362، چاپ دوم) برگيرم تا به ژاپنى درآيد و در آن دفتر درج شود، حاصل كار، مقاله‏اى يك صفحه‏اى شد كه در زير مى‏خوانيد (شماره‏هاى آمده در ميان ابرو شماره صفحه اين كتاب است).

 زنده‏ياد حبيب‏الله فضائلى از فضلاى اصفهان بود، مردى متين و متواضع، و در كسوت روحانى عمرى در راه تعليم و ترويج خط و خوشنويسى فارسى به سر برد و شاگردان بسيار بار آورد. از او كتابهايى همچون اطلس خط (تحقيق در خطوط اسلامى) و تعليم خط (از مجموعه هنر ايران، انتشارات سروش، 1356) كه بارها چاپ شده براى اهل فرهنگ و هنر ايران‏زمين به يادگار مانده است. جز نمونه‏هاى خط و خوشنويسى، شرح و متن اين كتابها را همه با قلم و به شيوه نستعليق نگاشته است. چند سالى پيش كه گروهى از دانشجويانم براى گذراندن دوره آشنايى با فرهنگ و تمدن ايران در تعطيل زمستانى خود به اصفهان رفتند، به دعوت دانشگاه اشرفى اصفهانى چند جلسه شيوه خط و خوشنويسى فارسى به آنها درس داد، و بر شوق و دلبستگى‏شان به ايران و زبان فارسى افزود. در بازآمدنشان، هر كدام دفتر تمرين خط و نيز چند قطعه خوشنويسى كه مرحوم فضائلى براى تمرين و به يادگار برايشان نوشته بود با خود ارمغان داشتند. سفارش كردم كه اين قطعه‏ها را قدر بشناسند و زيب خانه و اتاق خود كنند.

    «پيدا آمدنِ خط و خوشنويسىِ فارسى‏

 درباره پديد آمدن خط چند نظريه هست؛ و برابرِ يك نظريّه، خط اصلِ آريايى – سوُمرى دارد. (29)

 خط سُريانى در سراسر دوره ساسانى (226 تا 652 م.) و ديرزمانى پس از اسلام يگانه خط مشهور و علمى مشرق شناخته مى‏شد (67).

 پس از آن كه خط عربى – فارسى وسيله تحصيل علم و نشر دانش شد و ايرانيان فارسى را به اين خط نوشتند، جلوه‏گاهِ هنر و زيبايى گرديد و اسلوبهاى فراوان در آن برآمد، چنانكه شيوه‏هاى متنوع خوشنويسى از هشتاد بيشتر شد؛ و غيرعربها، بخصوص ايرانيان، خوشنويسىِ اين خط را به كمال رساندند.

 گونه‏هاىِ متداولِ شيوه‏هاى اصلى خط عربى – فارسى را مى‏توان كم و بيش در 9 گروه نهاد: 1) كوفى؛ 2) مُحَقَق؛ 3) رِيحان؛ 4) ثُلث؛ 5) نَسخ؛ 6) تعليق و ديوانى؛ 7)رُقعه؛ نستعليق؛ 9) شكسته.

 – يكى از قديم‏ترين شيوه‏هاى خط عربى، كوُفى است كه تحوّل يافته از خطِ حجازى است، و اين خط هم خود از خطِ فِنيقى و آرامى پديد آمده است (107). خطّ عربى از آغاز به دو گونه مبسوُط (راست گوشه) و مُقوّر (مستدير يا دايره مانند) نوشته مى‏شد، (چنانكه دو گونه الفباى هجايىِ ژاپنى كاتاكانا و هيراگانا). خطّ زاويه‏دار (راست گوشه) را كه در شهر كوفه عربستان رواج گرفت، و قرآن هم بيشتر به اين خط نوشته مى‏شد، «كوُفى» ناميدند، و خطّ مستدير را كه گردش و چرخشِ قلم در آن بيشتر بود و در نامه و نگارشِ روزانه به كار مى‏رفت «حِجازى» خواندند (113، 125 و 178).

 – خطّ مُحَقَق در آغاز عصر خلافت عبّاسى (750 تا 1258 م.) رواج گرفت. اين خط پيوسته رو به زيباتر شدن داشت و خوشنويسان نامورى در آن پيدا شدند (195).

 – خطّ رِيحان در سير تكاملِ خطّ مُحَقّق و از آن پيدا شد، و بعدها كتابِ آسمانى و ديوانهاى شعرى را به اين خطّ زيبا و هنرمندانه مى‏نوشتند (205).

 – خطّ ثُلث از ترقّى و تكاملِ خط كوُفى، و همزمان با خطّ محَقَق، پديد آمد. اين هم خطّى زيبا و چشم‏نواز است (221). خطّ زيباى ثُلث چندين گونه يافت، كه از اين ميان توقيع، رِقاع، غُبار، و مُسلسل است (265 تا 282).

 – خطّ نَسخ در برابرِ خطّ كوُفى در بغداد پيدا شد، و خوشنويسانِ چيره‏دستى در اين خط پديد آمدند. در ممالك عربى، ياقوت مستعصمى؛ و در ايران، خوشنويسان دوره تيمورى (1369 تا 1500 م.) مانند سيد عبدالقادر و ميرعلى تبريزى از برترين هنرمندان خطّ نسخ بوده‏اند (313 و 323).

 – خطّ تعليق يكى از ابداعهاى ايرانيان در دوره اسلامى است كه از خطوطِ ايران باستان مانند ميخى و پهلوى و اوستايى تأثير پذيرفته است (97 – 394).

 – خطّ ديوانى گونه تحوّل يافته‏اى از خطّ تعليق است كه چون خاصِ مكاتبات ديوانى بود به اين نام خوانده شد (420).

 – خطّ رُقعه يا رُقعى بعد از ديوانى پيدا شد و بيشتر در دستگاه حكومت عُثمانى (1299 تا 1924 م.) رواج گرفت، و حرفهايش كوچك و تنگ و مستقيم و فشرده است. اين خط به منظورِ كوتاه و ساده كردن كلمه‏ها در نگارشِ ديوانى، كه حروف را بى‏حركت (زِبَر و زير و پيش) مى‏نوشتند، ابداع شد (34 – 431). خط سياقت هم كه به خطّ ديوانى شبيه است نزدِ تركان پديد آمد (439).

 – خطّ نستعليق به ابتكار ايرانيان با آميختنِ دو خطّ تعليق و نسخ پيدا شد. طبعِ زيبايى دوستِ ايرانى پيچيدگى و بى‏نظمى و دوايرِ ناقص خطّ تعليق را نپسنديد، و آن را با خطّ نسخ كه منظم و معتدل و زيباتر بود پيوند داد، و خطّ ثالثى كه نه كُندنويسىِ نسخ و نه نواقص تعليق را داشته باشد به وجود آورد. آثار زيبا و چشم‏نوازِ خوشنويسان ايران بيشتر به اين خط نوشته شده است (444).

 – خطّ شكسته: براى تُندنويسى، از توقيع و رقاع، خطّ تعليق، و از تعليق، شكسته تعليق پديد آمد. پس از ظهورِ خطّ نستعليق هم خطّ شكسته نستعليق در ميان نويسندگان و منشيان و خوشنويسان ايرانى رواج يافت. اين خط همان نستعليق بود، كه در آن بعضى حروف در نتيجه سرعت قلم اندكى شكسته و خُرد شد و رفته رفته با هنرمندىِ خطّاطان شكل‏هاىِ خاصّى به آن افزوده شد (607).»

 

 379 – فصل شكفتن گلهاى گيلاس‏

 بنگاه هواشناسى ژاپن شايد كه كارى افزون بر سازمانهاى همتاى خود در ديگر اقليم‏ها دارد، و آن پيشگويى روزهاى باز شدن گلهاى گيلاس در گوشه و كنار ژاپن است. اين سرزمين كه با چهار جزيره بزرگ و صدها جزيره كوچك از جنوب شرق به شمال غرب در امتداد سواحل غربى آسيا كشيده، و نواحى جنوبى آن در مدارى نزديك به منطقه استوايى و شمالى‏ترين جزيره آن در چشم‏انداز خاك سيبرى است، آب و هوايى متنوع و متفاوت در هر گوشه خود دارد. از درختهاى بومى ژاپن درخت گيلاس ژاپنى است كه بار نمى‏دهد اما از گلهاى زيبا انبوه مى‏شود. شكفتن اين گلها، و پس از چند روز فرو ريختن آنها، از آشناترين تصويرهاى ادبى در شعر ژاپن و بويژه در سروده‏هاى قديم، مانند قطعه‏هاى مجموعه «ماينوء شوُ»، است. همچنان كه بهار از جنوب دامن‏كشان مى‏آيد، گلهاى گيلاس در جزيره كيوُشوُ و شرق جزيره اصلى ژاپن، هونشوُ، زودتر باز مى‏شود، و آنگاه كاروان شكوفه‏ها به جزيره شيكوكوُ در جنوب غرب اين سرزمين و ميانه هونشوُ – محورِ اوساكا، كيوتو، نارا، و كوبه – مى‏رسد، و تقريباً همزمان تا منتهاى شرق كه ناحيه توكيو است دامن مى‏گسترد، و آنگاه آهسته آهسته روانه شمال مى‏شود تا كه در ماه مه – پايان ارديبهشت – به انتهاى شمالى ژاپن در جزيره هوكايدو فرود آيد. در اواخر ماه فوريه امسال، 2008، بنگاههاى خصوصى پيش‏بينى هوا، كه شمارشان در اين سالها فزاينده است، به رقابت با بنگاه ملى هواشناسى، كه پيش‏بينى‏اش پارسال درست درنيامد، برخاستند، و به گمانه‏زنى براى روزهاى باز شدن گلهاى گيلاس و بهترين ايام گشت و گذار در هر ناحيه برآمدند. سومى يوشينو Someiyoshino كه محبوب‏ترين درخت گيلاسِ پرشكوفه است، بيشتر از همه كانون توجه آنهاست. اتحاديه پيش‏بينى هواى ژاپن در توكيو كه پارسال هواى 68 ناحيه ژاپن را در آغاز بهار بر پايه آمار تغيير هوا در ماه فوريه در 45 ساله گذشته پيش‏بينى نمود، اعلام كرده كه محاسبه‏اش براى 11 ناحيه، شامل كيوتو و هيروشيما، درست درآمده و گوى سبقت را از بنگاه ملى هواشناسى ربوده است. بهترين روزهاى ديدن گلهاى گيلاس در كيوتو معمولاً حدود روز سيزده نوروز ايرانى است، كه در ژاپن هم مردم در اين روز به گلگشت و دامن دشت و كنار جوى مى‏روند.

 

 380 – حكمتِ چينى – ژاپنى‏

 يك مَثَل قديم چينى مى‏گويد: «ماهى بزرگ در جويبار باريك زيست نمى‏كند.» اين سخن در «لى يه ژى»، از كتابهاى فلسفى قديم چين، آمده و درباره ماهى‏اى كه سفينه‏اى را مى‏بلعد گفته شده، ماهى عظيم جثه‏اى كه مى‏تواند قايقى را در كام بكشد، و كنايه است از مردى بزرگ يا صاحب قدرت و نفوذ. اين مَثَل را امروز هم مردان سياست و اقتصاد ژاپن براى نمودن اعتبار يا طبع والا يا بلندپروازى خود، بى آنكه چندان شائبه‏اى در شكستن سنت فروتن نمايى پيش بياورد، به كار مى‏برند. بيشتر، به جاى گفتن اين سخن، آن را با خط خوش بر قطعه كاغذى مى‏نويسند و به مستمعان نشان مى‏دهند يا كه در آغاز مقاله و گزارش خود مى‏آورند.

 اگر از سوى مقابل بنگريم، شايد كه عبارت زير در شعر فروغ فرخ‏زاد همين معنى را مى‏رسانَد: «هيچ صيّادى در جوى حقيرى كه به مردابى مى‏ريزد، مرواريدى صيد نخواهد كرد.» هر چند كه اين سخن جنبه نفى دارد و در بيان حقارت كسى كه بزرگ‏نمايى كند، يا حال و وضعى كه در آن اميدِ برآمدن مقصودى والا يا يافتن بار و بهره‏اى چشم‏گير نباشد، به كار مى‏رود.