حسرت البهار/ م.ع.سپانلو

1

 چه‌ رگباري‌! كه‌ مي‌ترسم‌ به‌ صندوق‌ پُست‌ رخنه‌ كند. بارش‌ بي‌حواس‌ نشاني‌ بركه‌ها را محو كرده‌. سرنوشت‌ نامه‌ چه‌ خواهد شد! آيين‌ عاشقان‌ قديمي‌ يك‌ قطره‌ اشك‌ بود و كمي‌ عطر، اما نه‌ آن‌ كه‌ نامه‌ را با آسمان‌ بنويسند. پيغام‌ از سيم‌ها و مفتول‌ها ايمن‌ نيست‌. آيا به‌ پست‌ اعتماد كنم‌؟ وقتي‌ كه‌ يك‌ نفر به‌ نجوا گفت‌: با من‌ وداع‌ كن‌ به‌ اميد نديدنم‌! با اين‌ همه‌ براي‌ تو اي‌ دلبند اين‌ موميايي‌ را كادوپيچ‌ مي‌كنم‌. اگر نمي‌خندد ببخش‌، عروسك‌ نيست‌.

 2

 صياد من‌ معلم‌ من‌ بود. از مكتب‌ آمدم‌ در مجلس‌ خليفه‌ مقلّد شدم‌. با شش‌ زبان‌ سخن‌ مي‌گفتم‌ يك‌ روز لانه‌ام‌ سرپنجة‌ حنازدة‌ يك‌ كنيز محزون‌ بود، از او زبان‌ هفتم‌ را آموختم‌ كه‌ لهجة‌ خصوصي‌ من‌ شد، در هر ضيافتي‌ كه‌ دلم‌ مي‌گرفت‌ يا روبروي‌ آينه‌ بودم‌.

 3

 حقيقت‌ يك‌ زن‌ عاشق‌، كه‌ هرچه‌ مي‌گردم‌ اينجا زني‌ وجود ندارد، نه‌ عشقي‌ و نه‌ حتي‌ عددِ يك‌. به‌ مستطيل‌ خاكستري‌ بسنده‌ كرده‌ام‌ و خطبة‌ سياه‌ بادسام‌ را به‌ ياد سپرده‌ام‌، از تمرين‌ لهجة‌ بلبل‌ تا پيش‌قسط‌ براي‌ بقعة‌ آينده‌، اين‌ سيم‌ها، تلفن‌ها حتماً خبرگزاري‌ اوهام‌اند، حتماً مخاطبي‌ نيست‌، زيرا كه‌ عشق‌ هرگز نمي‌ترسد، شك‌ مي‌كند اما هميشه‌ بي‌پرواست‌، در موزه‌اي‌ براي‌ پري‌ ماهي‌، چون‌ بشنوي‌ با من‌ سلام‌ كن‌ به‌ اميد نديدنم‌.

 

 4

 در بندر مقوايي‌، ساخت‌ كتاب‌هاي‌ خميرشده‌

 يك‌ عمر كشف‌ رمز كردي‌ از دست‌ خط‌ رگبار

 سهم‌ تو يك‌ كلام‌ شيلات‌ مردگان‌ بود

 در داستان‌ عشق‌ پري‌ ماهي‌ مُسن‌ با يك‌ فسيل‌ نوزاد

 دريافتي‌ كه‌ در همة‌ عمر شمارگر امواجي‌

 دريافتي‌ كه‌ در نگاه‌ غريق‌

 نعش‌ نهنگ‌ همان‌ نيست‌ كه‌ روز اول‌ بود.

 5

 آينه‌ در تاريكي‌ كور است‌

 آينه‌هاي‌ هومر يا چشم‌ اديپ‌ يادآور چيست‌

 ما نگريستن‌ را فراموش‌ نكرده‌ايم‌ و در تاريكي‌

 اغلب‌ كلاف‌ رؤيا را مي‌بافيم‌

 افسردگان‌ كه‌ در صف‌ كالابرگ‌ اشعار مي‌نويسند.

 6

 آن‌ باغ‌ سبزفام‌ كه‌ تنها سالخوردگان‌ مي‌بينند

 آن‌ ابرها كه‌ ذخيره‌ شده‌اند در گنجه‌هاي‌ زيرزمين‌

 بخت‌آزماي‌ گردش‌ آينده‌اند

 و آن‌ عجوز، زانوزده‌ در منظر شكوفان‌

 از روزن‌ كليد چه‌ مي‌بيند:

 امسال‌ ظاهراً صف‌ آزادي‌

 از پار بيشتر شده‌ است‌

 همسايه‌ها ته‌ صف‌ را درازتر كردند

 و نام‌ ابرها كه‌ نهفتي‌ در گنجه‌هاي‌ زيرزمين‌

 حسرت‌ البهار است‌.