غنی ترین حشن نامه فارسی / فرشاد قربانپور

   شاخه‏هاى شوق (2 جلد)

 (يادگارنامه بهاءالدين خرمشاهى)

  به كوشش على دهباشى‏

  ناشر : قطره و شهاب‏

  چاپ اول 1387 – قطع وزيرى‏

  جلد اول 1136 صفحه – جلد دوم 1100 صفحه‏

 شاخه‏هاى شوق تعبيرى‏ست از سهراب سپهرى كه بر عنوان كتابى درباره بهاءالدين خرمشاهى و تكاپوهاى وى جا يافته است. خرمشاهى متولد 1324 از چهار دهه پيش به اين سو هماره در پى يافتن پاسخى براى دغدغه‏هاى خود بوده است. اين دغدغه‏ها هر چند بيشتر در حوزه ادبيات و قرآن خود را نمايانده، اما در همين حد نيز او پا را فراتر از آنجايى نهاده كه شايد خود نيز از ابتدا تصور آن را نمى‏كرد. از اين رو شاخه‏هاى شوق كه حاوى بيش از 190 مقاله از دانشمندان و محققين برجسته ايرانى و خارجى است همه درباره خرمشاهى و مسير تحقيق و مطالعه او مى‏باشد. آنجا كه مقاله شايد ربطى مستقيم به خرمشاهى نداشته باشد و به تحسين و مذمت او نپرداخته است اما لااقل در زمينه‏اى چون حافظپژوهى، قرآن‏پژوهى، زبان‏شناسى و ادب فارسى و مسائلى اين چنينى است كه خود قياسى‏ست در قبال نوشته‏هاى خرمشاهى در زمينه‏هاى مورد بحثى چون قرآن‏پژوهى، حافظپژوهى و ادب فارسى.

 على دهباشى كه بر كار تدوين و چاپ كتاب مديريت كرده و در اين مسير نقش سيد فريد قاسمى نيز ستودنى است درباره اين كتاب در پيشگفتار، چند كلمه‏اى مى‏نويسد كه هم معرفى كتاب است و هم معرفى خرمشاهى. «اين كتاب گرانسنگ و كلان حجم، جشن‏نامه پر برگ و بار استاد بهاءالدين خرمشاهى قرآن‏پژوه، حافظپژوه و نويسنده ذوالفنون و عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسى است».

 اين جشن‏نامه پر حجم است و سنگين، در بيش از 2240 صفحه و در دو جلد به زيور طبع آراسته شده است. در ميان آن از همه چيز كه به خرمشاهى مرتبط باشد مى‏توان سراغ گرفت، از شعر و حافظ و ادبيات و اثبات وجود خدا و تأثير نهج‏البلاغه و قرآن بر شعر و ادب و تاريخ و غيره.

 دو مجلد قطور در بخش‏هاى متعددى سامان يافته‏اند كه از آن جمله قسمتى به زندگينامه خودنوشت بهاءالدين خرمشاهى برمى‏گردد و قسمتى نيز نوشته‏ها و مقالاتى درباره خود اوست. كسانى كه در اين بخش نوشته‏هايى دارند مستقيماً به پديده خرمشاهى و خرمشاهى بودن و اينكه او چه كرد و چه نكرد و چه مى‏كند پرداخته‏اند كه از اين جمله به جز نوشته‏هاى همسر، فرزندان، برادران و خواهر او مى‏توان به نوشته‏هاى دوستانش و استادان و صاحب‏نظران ديگرى در زمينه‏هاى مورد تحقيق خرمشاهى از جمله كامران فانى، دكتر نوش‏آفرين انصارى، احمد صدر حاج سيدجوادى، عبدالرحيم جعفرى، غلامرضا ستوده، حسن بنى‏طبا و غيره اشاره كرد كه اغلب خاطره‏اى تعريف كرده و او را ستوده‏اند و كمتر نقدى را شامل او دانسته و در مجموع خرمشاهى را ننواختند.

  كامران فانى كه دوست و يار غار (منظور از غار در اينجا سربازى است) او از چهار دهه قبل به اين سو است در مطلع اين كتاب به بررسى تاريخ روابط خود و دوستى‏اش با خرمشاهى پرداخته و در اين بين دورانى را كه او و خرمشاهى به درس و مشق مشغول بودند نيز ترسيم كرده است. او مى‏نويسد: «خرمشاهى در ميان نسلى كه در دهه بيست متولد شدند، در سال‏هاى دهه چهل به دانشگاه رفتند و در دهه 50 به كار تأليف و تحقيق و ترجمه پرداختند بى‏شك بى‏نظيرترين و برجسته‏ترين چهره شناخته شده است. كارنامه پر بار و پر برگ او شگفت‏انگيز است». (ص 51، ج 1)

 ديگر افرادى هم كه در اين بخش نوشته‏اى دارند چيزى را براى ثبت در تاريخ ارائه داده‏اند و اغلب خاطره‏اى را بيان كرده و به‏طور كلى تحقيقات و نوشته‏هاى بهاءالدين خرمشاهى را ستوده‏اند. از خاطرات آنان پيداست كه با خرمشاهى حشر و نشرى داشته و به خانه او نيز راه دارند و با هم پالوده‏اى نيز خورده‏اند كه از آنجمله مى‏توان به مقاله خانم دكتر نوش‏آفرين انصارى اشاره كرد كه به قصه قهر و آشتى‏هاى استادمنشانه اشاره دارد. (ص 69)

 بخش ديگرى از اين يادگارنامه نيز به درج نوشتارهاى خرمشاهى درباره موضوعات مختلف اختصاص دارد كه از آنجمله نقدهاى او به كريستين و كيد است. همچنين مطالبى هم درباره كتاب‏ها و نوشته‏هاى خرمشاهى در نقد و تحسين آمده است كه از اين دست در مورد كليات سعدى و فرار از فلسفه مورد اشاره هستند. يادگارنامه بخش‏هاى قرآن‏پژوهى، حافظپژوهى، ادبيات فارسى، فلسفه، شعر، هنر، تاريخ و… دارد كه در هر بخش مقالات برجسته‏اى كه اغلب و در آغاز تقديم شده است به خرمشاهى، به چشم مى‏خورد.

 آيت‏الله سيد مصطفى محقق داماد نيز در اين كتاب، مقاله‏اى تحت عنوان «بازنگاشت مجلس درس تفسير» دارد.

 در بخش قرآن‏پژوهى مقالات متعددى جاى گرفته كه در نوع خود بى‏نظير هستند. همه آنها براى درج در اين يادگارنامه ارائه شده‏اند و اغلب براى اولين بار در اين يادگارنامه منتشر مى‏شوند و همه آنان نيز در زمينه‏هايى به بحث مى‏پردازند كه خرمشاهى نيز آن زمينه‏ها را دستمايه تحقيق خود قرار داده است. دكتر ابراهيم يزدى، عطا محمود رادمنش، احمد مهدوى دامغانى، داريوش شايگان، شيوا كاويانى، منصور رستگار و غيره همه از آن دسته هستند كه عميقاً موضوعى را در زمينه قرآن، حافظ، ادب پارسى، تاريخ و غيره در نوشته‏هاى خود مورد بحث قرار داده‏اند. در همه بخش‏ها بحث بر همين سياق است.

 دكتر ابراهيم باستانى پاريزى نيز مقاله‏اى تحت عنوان «تنبليات العبيديه» نوشته كه در مورد عبيد زاكانى و طنز اوست و در بخش ادبيات فارسى درج شده است و شايد چون خرمشاهى نيز طبع طنزى همچون عبيد زاكانى دارد.

 قمر آريان، داريوش شايگان، داريوش آشورى، محمد جعفر ياحقى، غلامحسين ابراهيمى دينانى، محمد على موحد، آذرتاش آذرنوش، ناصر تكميل همايون، حسن حبيبى و بسيارى ديگر از جمله نويسندگان نوشته‏هاى اين كتاب هستند.

 عبدالكريم سروش نيز مقاله‏اى براى درج در اين كتاب ارائه داده است. عنوان مقاله «چالش حق و اخلاق در دوران مدرن» است. سروش در ابتداى مقاله خود مى‏نويسد:

 «مباهى و مبتهجم كه اين وجيزه را تقديم استاد بهاءالدين خرمشاهى، شهسوار ميدان ادب پارسى مى‏كنم، كسى كه عنايت بخت، وى را آستانه‏بوس قرآن و جان آشناى ذهن و زبان حافظ كرد. من به حقيقت بر بختيارى اين شمع جمع اديبان غبطه مى‏خورم كه هم گلستان ضميرش آكنده از رياحين قرآنى است و هم شامه جانش خوشبو از عطر سمن‏ساى حافظى است و لاجرم هر چه آن شه مى‏كند خرم بود».

 فصلى هم در اين كتاب به شعر اختصاص يافته و اشعارى از سيمين بهبهانى، مفتون امينى و ديگر شاعران، بعضى در مدح خرمشاهى در آن درج شده است.

 خاتمه كتاب فهرست‏نامه 72 كتاب و 1026 مقاله‏اى است كه خرمشاهى تاكنون به طبع رسانده است.