افول و سقوط امپراطوری ساسانی/ محمود طلوعی

 آخرين و جامع‏ترين تحقيق درباره علل سقوط ساسانيان و تسلط اعراب بر ايران‏

 Decline and Fall of the Sasanian Empire

 Parvaneh Pourshariati : By

 New York .I.B Tauris London

 2008 – 538 p

 افول و سقوط امپراتورى ساسانى تازه‏ترين و شايد بتوان گفت جامع‏ترين تحقيقى است كه يك پژوهشگر ايرانى، بانو پروانه پورشريعتى درباره علل زوال و سقوط ساسانيان در آمريكا انجام داده و در سال 2008 از طرف مؤسسه انتشاراتى «توريس» انتشار يافته است. نويسنده كتاب خانم پروانه پورشريعتى دختر يكى از روزنامه‏نگاران معروف ايران شادروان هوشنگ پورشريعتى است كه در حال حاضر استاد دانشگاه ايالتى اوهايوى آمريكا است و اين كتاب مستند و ارزشمند را با مراجعه به صدها منبع كه 26 صفحه كتابنامه اين اثر را تشكيل مى‏دهد پديد آورده است.

 كتاب با مقدمه‏اى درباره چگونگى برآمدن سلسله ساسانى و تأثير تمدن اشكانيان بر دوره ساسانيان آغاز مى‏شود و مؤلف حكومت ساسانيان را نوعى Confederacy يا كنفدراسيون و تلفيقى از ساسانيان و اشكانيان به شمار مى‏آورد و بروز رقابت و اختلاف بين نيمه پارسى يا ساسانى حكومت و نيمه اشكانى آن را از عوامل زوال حكومت ساسانيان مى‏داند. بخش اعظم كتاب به سير تحول حكومت ساسانيان از خسرو اول (انوشيروان) به بعد اختصاص دارد و قيام مزدكيان را كه ناشى از تسلط مؤبدان زرتشتى بر اركان حكومت ساسانى و نابرابرى‏ها و ستم بر طبقات فرودست جامعه بود سرآغاز افول ساسانيان به شمار مى‏آورد. سلطنت خسرو دوم (خسروپرويز) و جنگ‏ها و لشكركشى‏هاى بيهوده و بى‏حاصل او كه هزينه گزاف و فشار آن بيشتر بر مردم تحميل مى‏شد و رقابت و اختلاف بين مدعيان جانشينى او كه با ظهور اسلام تقارن يافت، از عوامل زوال و سقوط ساسانيان و فتح سريع و آسان ايران به دست اعراب به شمار آمده است.

 بخش عمده كتاب به آخرين سال‏هاى حكومت ساسانيان كه طى آن ده پادشاه در مدت كمتر از شش سال عوض شدند و چگونگى تسلط اعراب بر ايران در دوران سلطنت آخرين پادشاه ساسانى، يزدگرد سوم اختصاص يافته است. از ده پادشاه كه در ده سال آخر حكومت ساسانيان بر تخت لرزان سلطنت ايران نشستند دو تن پوران‏دخت و آزرمى‏دخت (دختران خسروپرويز) اولين و آخرين زنانى بودند كه بر تخت سلطنت ايران جلوس كردند. در منابع تاريخى گذشته خوانده‏ايم كه پوران‏دخت يا «بوران دخت» دختر بزرگ خسروپرويز در سال 630 ميلادى به سلطنت رسيد و تا سال 631 سلطنت كرد. پس از او آزرمى‏دخت دختر كوچكتر خسروپرويز كمتر از يك سال سلطنت كرد و به قتل رسيد و بعد از او سلطنت به هرمزد چهارم رسيد. ولى نويسنده كتاب افول و سقوط امپراتورى ساسانى با استناد به منابعى كه به آن مراجعه كرده است مى‏نويسد كه پس از كشته شدن آزرمى‏دخت دوباره پوران‏دخت به سلطنت رسيد و در واقع دو بار سلطنت كرد، كه دوران دوم پادشاهى او هم كوتاه بود.

 يكى از مراحل حساس سال‏هاى آخر حكومت ساسانيان سلطنت كوتاه‏مدت آزرمى‏دخت است كه با كشته شدن او به دست رستم فرخ هرمزد (رستم فرخ‏زاد) فرجام تلخى داشت. در كتاب پروانه پورشريعتى چگونگى اين ماجرا به نقل از منابع مختلف شرح داده شده و آمده است كه فرخ هرمزد فرمانده يا «اسپهبد» سپاه خراسان كه از تبار اشكانيان بود پس از جلوس آزرمى‏دخت بر تخت سلطنت از او خواستگارى كرد. آزرمى‏دخت به تصور اين كه فرخ هرمزد مى‏خواهد به عنوان همسر او اختيارات سلطنت را به دست بگيرد فرمان قتل وى را صادر كرد. پسر فرخ هرمزد، رستم كه در منابع فارسى به نام «رستم فرخ‏زاد» معروف شده است به خونخواهى پدر قيام كرد و آزرمى‏دخت را به قتل رساند و اين سرآغاز شكاف و اختلاف بزرگى در حكومت ساسانيان بود. رستم فرمانده سپاه ايران در جنگ قادسيه بود و يكى از دلايل شكست او در جنگ با اعراب اختلاف و دودستگى در ميان سپاهيان او بود.

 بيش از صد صفحه از كتاب افول و سقوط امپراتورى ساسانى به شرح جنگ‏هاى اعراب و ايرانيان و چگونگى فتح بخش اعظم قلمرو امپراتورى ساسانى به دست اعراب اختصاص يافته و نويسنده اين سطور در هيچ يك از منابع فارسى چنين شرح دقيق و مستندى درباره چگونگى تسلط اعراب بر ايران نديده است.

 چند تن از اساتيد دانشگاه‏هاى آمريكا نيز شرحى در ستايش كار عظيمى كه پروانه پورشريعتى پديد آورده است نوشته‏اند. «فِرد – دانر» استاد تاريخ دانشگاه شيكاگو در معرفى اين كتاب آن را يك اثر Monumental خوانده كه به همان معنى عظيم و تاريخى است. پروفسور دانر اضافه مى‏كند كه اين اثر يك نقطه عطف يا سرفصل مهمى در پژوهش‏هاى تاريخى است. «كِندى» استاد دانشگاه لندن نيز مى‏نويسد كه اين اثر مهمترين بازنگرى در تاريخ اواخر حكومت ساسانيان و چگونگى تسلط اعراب بر ايران است. پروفسور «استفن همفرى» استاد دانشگاه «سانتا باربارا» (كاليفرنيا) نيز مى‏نويسد كه كتاب دكتر پورشريعتى تصوير تازه و روشنى از دلايل افول و سقوط امپراتورى ساسانى به خواننده ارائه مى‏كند و در مجموع كارى «ابتكارى، متهورانه، بديع و اثرگذار است».